یاور همیشه مومن، تو برو ....

  

  

 

ای بداد من رسیده
تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی
تو شبای وحشت من
ای تبلور حقیقت
توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی
تو منو دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی
برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم
تو رفیقی جون پناهی



یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت
ناجی عاطفه ی من
شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من
از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم
اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم


وقتی شب شب سفر بود
توی کوچه های وحشت
وقتی هر سایه کسی بود
واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه ی شب
تپش هراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست
بهترین لباس من بود
تو با دست مهربونی
بتنم مرحم کشیدی
برام از روشنی گفتی
پرده شبو در یدی


یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دور ی
برای من شده عادت
ای طلوع اولین دوست
ای رفیق آخر من
بسلامت سفرت خوش
ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه
هر جای د نیا که باشی
اونور مرز شقایق
پشت لحظه ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت
سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق
دست بی ریای من بود
یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 08:17 ب.ظ

خدا نکنه دورى بشه عادت عزیزم،
به امید خدا زودى بر مى گردم و دیگه نمى ذارم تنها باشى و تنها باشم.
دلم براى دل نازکت کلى تنگ شده

علینور چهارشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:54 ق.ظ

سلام دوست عزیزم
منوبااین آهنگ به گذشته های دور بردی....به 24 سال پیش...چه روزای خوبی بود...دلم تنگ شده برااون روزا..امیدوارم هرجا هستی سالم و شاد باشی....

آره علی نور عزیر، یادمه، روزگار خوبی بود... منم دلم تنگ شده.... روزگار بی رحمیه ... هیچ چی سرجاش نمیمونه .... همه چی بی رحمانه تبدیل به خاطره میشه....

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد