آس و پاس ها

حالا کتاب خونی هام جدی تر شروع شده اگرچه نوشتنم شاید هیچوقت مثل قبل نیاد. حس می کنم یکی ننوشتنم رو گرفته و حبس کرده بدجایی.


همه چی تو این کتاب زیبا توصیف شده و دقیق. اینکه بیچارگی رو زیبا توصیف کنی سخته فقط وقتی می تونی به این زیباییی توصیفش کنی که دردش رو کشیده باشی و البته نویسنده ی قدری مثل اورول باشی.  کاشکی اسم رو همون طور که بود ترجمه می کرد.


یادته می گفتم دوست دارم واسه یه مدتی بی خانمان زندگی کنم؟ به خاطر همین  بود. مطمپنم تجربه ای که اورول تو این مدت به دست آوره بی نظیر بوده. شاید با همه ی زندگیش برابری می کرده.


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد