حماسه‌ي گيل‌گمش

گیل‌گمش ۱۴ (بخش پایانی)

سرنوشت محتوم و گیل‌گمش ناکام بر اساس گفته‌ی «اوته‌نه‌پیش‌تیم» قرار شد گیل‌گمش که در جستجوی بی‌مرگی است باید بتواند هفت شبانه‌روز در برابر بی‌خوابی مقاومت کند، اما گیل‌گمش از عهده‌ی این امر برنمی‌‌آید. “اما هم در آن دم که گیل‌گمش بر زمین قرار یافت، خواب میغ‌آسا بر او در تاخت. آن‌گاه «اوته‌نه‌پیش‌تیم» با او، با …

گیل‌گمش ۱۳

شباهت داستان «اوته‌نه‌پیش‌تیم» با افسانه‌ی‌ طوفان نوح در نوشته‌ی قبلی (از سری حماسه‌ی گیل‌گمش) گفتیم، هنگامی‌که گیل‌گمش «اوته‌نه‌پیش‌تیم» را آدمی شبیه به خود می‌بیند، از او راز بی‌مرگی و چگونگی ورود به مجلس خدایان را می‌پرسد. در پی این پرسش، «اوته‌نه‌پیش‌تیم» به گیل‌گمش می‌گوید: “گیل‌گمش، می‌خواهم نکته‌ای نهان را با تو در میان نهم و …

گیل‌گمش ۱۲

گیل‌گمش در راه منزل «اوته‌نه‌پیش‌تیم»: گیل‌گمش به راه خود ادامه می‌دهد و در راه به نزدیک خانه‌ی «سی‌دوری سابیت» (خاتون فرزانه، نگهبان درخت زندگی) می‌رسد و با او سرگرم گفتگو می‌شود. “«سی‌دوری سابیت» با او، با گیل‌گمش، می‌گوید: گیل‌گمش! به دنبال چه از این‌دست در تک‌وپوئی؟ حیاتی را که می‌جوئی بازنخواهی یافت. آن زمان که …

گیل‌گمش ۱۱

سرگردانی گیل‌گمش: “گیل‌گمش به مرگ دوستش انکیدو تلخ می‌گرید و سرگردان به دشت می‌‌گردد: آیا من نیز مرگ را ام؟ و سرانجام انکیدو سرانجام من نیز هست؟” (گیل‌گمش، احمد شاملو) کمتر اتفاق می‌افتد که کسی با مرگ دشمن خویش، در اندیشه‌ی مرگ خود فرو رود، اما هنگامی‌که یکی از نزدیکان می‌میرد، هراس از مرگ در …

گیل‌گمش ۱۰

مرگ انکیدو: بعد از کشته‌شدن نرگاو آسمانی، خدایان (انو، انلیل و شمش) جلسه‌ای برپا کردند و به مشورت نشستند که کدام‌یک از پهلوانان، (انکیدو یا گیل‌گمش) سزاوار مرگ است. در ادامه‌ی داستان متوجه می‌شویم که انکیدو رویای وحشتناکی دیده آن را برای گیل‌گمش روایت می‌کند و هر دو درمی‌یابند که خدایان قصد جان انکیدو را …

گیل‌گمش ۹

نفرت: «ایشتار» بعد از شنیدن سخنان «گیل‌گمش» سخت برآشفت و به پیشگاه پدرش، «انو» در آسمان‌ها رفت و از گیل‌گمش شکایت کرد: “ای پدر! گیل‌گمش از دشنام گفتن من بس نکرد، گیل‌گمش ننگ‌های مرا همه چهره در چهره‌ی من شماره کرد و سیاه‌کاری‌ها و ملعنت‌های من همه یک‌به‌یک برشمرد.” (گیل‌گمش، احمد شاملو) سپس «ایشتار» که …

گیل‌گمش ۸

عشق: گیل‌گمش و انکیدو، دشمن (هوووه) را مغلوب می‌کنند و به شهر بازمی‌گردند. در این بخش از داستان بازگشت انکیدو چندان قابل توجه نیست، اما گیل‌گمش پهلوان مورد توجه «ایشتار» قرار می‌گیرد: “ایشتار بانو-خدای در زیبایی او (گیل‌گمش) دید: گیل‌گمش بیا و جفت من باش… تو مرد من باش که من به جان می‌خواهم جفت …

گیل‌گمش ۷

پا در سفر: گیل‌گمش و انکیدو به دستور «شمش»، خدای خورشید به جنگ «هوووه» (هومبابا / خومبابا) می‌روند. «هوووه» عفریتی است که از جنگل درختان سدر خدایان نگهداری می‌کند. آن‌ دو قبل از سفر سختی که در پیش دارند، به دیدار مادر گیل‌گمش (ری‌شت) که روشن‌بین و داناست می‌روند. سپس با دعای خیر مادر و …

گیل‌گمش ۶

رویاهای گیل‌گمش: در هنگام آمدن انکیدو به سوی گیل‌گمش، گیل‌گمش دو مرتبه خواب می‌بیند و آن را با مادرش در میان می‌گذارد. هر دو خواب‌ گیل‌گمش مربوط به انکیدوست و دو مرتبه خواب دیدن وی درباره‌ی یک موضوع، تاکیدی است بر رویای صادقه گیل‌گمش که البته بعدتر در داستان، متوجه حقیقت یافتن این رویاها هم …

گیل‌گمش ۵

تا قبل از سفر، چهار متن از تفسیر حماسه‌ی گیل‌گمش نوشتم. حالا که برگشته‌ام قصد دارم این سلسله نوشتار را ادامه دهم. به همین منظور یک پوشه‌ی جداگانه به نام «حماسه‌ی گیل‌گمش» (در سمت راست سایت و زیر عنوان «دسته‌ها») درست کردم و تمام این متن‌ها را در آن قرار می‌دهم تا دسترسی به همه‌ی نوشته‌های …

گیل‌گمش ۴

انکیدو رام می‌شود: گیل‌گمش از حضور انکیدو باخبر می‌شود و رقیبی را در سر راه خودش می‌یابد. آن‌گاه به مرد صیادی که گزارش انکیدو را آورده و او را از وجود انکیدو باخبر ساخته، فرمان می‌دهد:”… به پرستش‌گاه مقدس «ایشتار» برو و زنی زیبا با خود بردار و به نزدیک او ببر و چون با …

گیل‌گمش ۳

مردم از گیل‌گمش – شاه راضی نیستند: در همان لوح اول علاوه بر توصیف زورمندی و توانایی گیل‌گمش که بسان نره‌گاو است، از ستمکاری او سخن به میان می‌آید. مردم شکایت گیل‌گمش را به خدایان می‌برند: “او، گیل‌گمش، پسری را به پدر بازنمی‌گذارد….دختری را به آن‌که دوستار اوست بازنمی‌گذارد.” (گیل‌گمش، برگردان احمد شاملو)