از دیروز صدبار همخوانی اوین ازسفرناک رو گوش دادم و هر بار بیشتر از خجالت آب شدم در مقابل این همه شجاعتی که از دی 96 در حال رخ دادن بوده.
فعلا این کتاب دستمه تا ببینم کی تموم میشه.
تموم شد. خوب بود و هر چی جلوتر می رفت پرکشش تر می شد.
حمله ش به رمانتیسم جالب بود خصوصا در دوره ای که رمانتیسم هنوز برو و بیایی داشته اگرچه هنوز هم به دلیل مطابقتش با غریزه کشش بسیاری داره.
زیبایی تصویر سازی و تمثیل هاش بسیار بود اما مدت کمی نیست که حوصله ی آرایش کلامی رو ندارم.
فیلمش رو نصفه دیدم باید تموم کنم.
مشفول این کتاب هستم لما هم دوست دارم جلو برم و هم نرم. خیلی وقته سمت کتاب ها و فیلم و شوهایی که که بار دراماتیک یافلسفی سنگینی دارن نمی رم و البته خیلی هم افسوس می خورم از این جهت. اما حس می کنم به سلامت شیشه ای ذهنیم ممکنه صدمه بزنن.
تموم شد، کتاب خوبی بود، روایت پر کششی بود که گاهی هم بی اتفاقیش بر خلاف تصور خواننده بود. خیلی وقت ها شد با شخصیت اصلی همذات پنداری کردم. چند جمله ی آخرش اگر چه برای اطمینان و تسلی دادن به خواننده بود و مثلا به من قدری آرامش داد اما یه کم زیادی بود.
جالبه، حالا که نگاه می کنم می بینم احساس مسئولیتم رو به سوفی بیشتر از همیشه کرد این کتاب.
این اولین دوچرخه سواریم تو بی سی بود. عالی بود اما آخرش که تموم شد و پای ماشین رسیدم به سرم زد برم اون ور راه مسیر اونجا رو هم امتحان کنم. از یه سرپایینی خیلی تند اومدم پایین (آره می دونم نباید ) و با کله رفتم پایین. دستم حسابی زخمی شد و خونریزی می کرد اما اون موقع همه ش می گفتم همه ی پوستم هم رفته باشه مهم نیست فقط امیدوارم زانوم نشکسته باشه.
حرف نداشت، عالی بود. لحظه شماری می کنم واسه دفعه بعد.
امروز هم دوچرخه دور گلنمور (مسیر محبوبم) شد چون هوا برای این موقع عالی بود اما کی می دونه هفته ی بعد هم میشه یا نه (این هفته باید ورنان باشم). به خاطر همین دارم اندک اندک سویچ می کنم به اسکیت و شاید اسنو شوینگ اضافه شه به زودی.
استارباکس و کانال جاز دوشنبه (نمی دونم چرا به این گوش می دم با اینکه یکشنبه س) - باید بشینم سنگام رو با خودم وا کنم. روزهای غریبیه.
وقتی پاییز میشه تمام وجودم هوله که یه روز خوب رو برای دوچرخه سواری از دست ندم. سوفی هم راه افتاده. این ویکند با تندوم هم کنمور تا بنف رو رفتیم هم دور گلنمور رو/
اینم بگم که اولین کتاب طولانیش رو داره تموم می کنه، یه کتاب کمیک استریپ به نام babysittters یا تو این مایه ها
خوب خانم دو پله تو تابستون بالا رفت تو شنا و مهمتر اینه که عاشق شنا شده. زیباترین صحنه اینه که انقده ذوق می کنه که تو آب می رقصه!
پروژه م جواب داده تا حالا!