هیجی تموم نشده

هنوزم با کوچکترین عکسی از شهدای انقالاب مهسا و آبان و دی و قبلش تمام وجودم زار می زنه. هیچی عوض نشده، هیجی تموم نشده. 

روزی که از تو جدا شم - افسر شهیدی


امروز تا پارازیت شنیدم دوباره


Fullerton Loop - One more time

خوب باید دوباره می رفتم. دهانم سرویس شد اما عالی بود. 

مونتین بایکینگ

این هفته اولین مونتین بایکینگ اساسیم بود تو Fullerton Loop.  سخت بود و بسیار جذاب. حالی داد!


علیرضا ر وشن

,وقتی دیدم علیرضا روشن کتابخونی می کنه تو اینترنشنال گل از گلم شفت. بهترین اوقاتم تو کلاب هاوس با اون بوده. 



دوباره دوچرخه

امسال هم صد کیلومتر کلگری بنف رو رفتم. بهتر از پارسال بود و کمتر خسته شدم احتمالا چون آماده بودم. نتیجه ی فاندریزینگ هم خوب بود. 

قدم به قدم

فکر کنم  (به قول شایان) پروژه هام واسه سوفی داره ثمر می ده. این رو می نویسم شاید روزی اینجا رو بخونه. خوب قدم های اول رو خیلی وقته شروع کرده اما این تابستون نقطه عطفی بود. 

- اسکیت رو هنوز چک نکردم اما مطمئنم بعد از کمپ وین اسپرت باید خوب راه افتاده باشه. پایه ش ردیف شه بقیه ش تمومه. 

- دوچرخه رو که همون رو ز اول کمپ راه افتاد و چرخ کمکی رو ورداشت. حسابی ذوق زده بودیم! امیدوارم تا آخر تابستون کاملا مسلط شه تو سربالایی، سر پایینی. زمانی که بتونه باهام مسیر کنمور به بنف رو بره عیدی خواهد بود برام. 

- شنا رو با کلاس های این تابستون داره به شدت پیشرفت می کنه. مهم اینه که خیلی علاقمنده. تا آخر تابستون خیلی جلو خواهد بود اگر ادامه پیدا کنه. 

- ریاضی رو خیلی خوب داره می ره . الان تقریبا وسط های کلاس دومه. اما سخته قانعش کنی بشینه اگر یه کم دور شده باشه. اما خیلی ازش نمی خوام چون می دونم خسته می شه. اهمیت ریاضی براش به خاطر تاکید مدرسشه رو ریاضی که یکی از بهترین های کاناداس تو این زمنیه. احتمالا کمپ ریاضیش رو کنسل کنم بزارمش نینجا. 

- اما و اما هنوز تلاش هام برای رو وا کردنش جواب نداده. کلاس های آواز کر نمی دونم چقدر ثمر داد. اما امیدوارم کمپ هفته بعد که تئاتره بتونه زبونش رو جلوی بقیه باز کنه و صداش رو بلند کنه. ببینیم چی میشه. 


کماکان دختریه که آرزوش رو داشتم. بهترین!



ریشه شناسی

تا حالا ناخودآگاه بوده اما الان خودآگاهانه متوجه گرایش تحلیلیم به ریشه شناسی موضوعات شدم. اکثرا چیز عالی ایه اما صدمات موضعی و کوتاه مدت هم می زنه. 

بهار

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید

چه بی‏ نشاط بهاری که بی ‏رخ تو رسید

نشان داغ دل ماست لاله ‏ای که شکفت

به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

بیا که خاک رهت لاله ‏زار خواهد شد

ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

به یاد زلف نگون‏سار شاهدان چمن

ببین در آینه ‏ی جویبار، گریه ‏ی بید

به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست

ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟

چه جای من؟ که در این روزگار بی‏ فریاد

ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید

درد

درد محمدرضا تمام وجودم رو آغشته کرده، دردی که نمی خوام بزارم بره.