این قلب باطل شده است

درباره نمايشگاه افشين زردين در گالري گلستان/ روزنامه شرق

رابطه ی ادبیات و نقاشی در همه جای تاریخ هنر پیوندی است نا گسستنی. هرچند که در اوایل قرن بیستم هنرمندانی مانند پیت موندریان سعی در نزدیک کردن نقاشی به خلوص موسیقی ناب بودند و با این تئوری به نقاشی نگریستند که این هنر نیز باید همانند موسیقی به هنری خالص تبدیل شود، یعنی از فرم های خود بسنده برای ارتباط و یا حتی انتقال معنی سود بجوید، اما پیش و پس از آن، این ادبیات بوده که رابطه ی خود با نقاشی را در سطوح مختلف به رخِ موسیقی کشیده است. پیش از امپرسیونیست ها، شاهکارهای ادبی موضوع اصلی شاهکارهای نقاشی بوده اند و شاید تنها نزاع بین سبک ها و مکتب ها ، در شیوه ی ارائه ی اثر بوده است. اما سبک هایی مانند پیوریسم، سوپره ماتیسم و اکسپرسیونیسم انتزاعی دست به کار شده تا موسیقی تنها هنر ناب و خود بسنده نباشد.

افشین عبدالهی زردین، شاعر و نقاش جوان، در نهمین نمایشگاه انفرادی خود در گالری گلستان، دو مجموعه از آثار نقاشی اش را به نمایش گذاشته است. او یکی از مجموعه هایش را «سیزده پیکر سلیمانی برای سرو ناز که میل چمن نکرد» نام نهاده و دیگری را « نظم نوین جهان در قلب من». نقاش در مجموعه « سیزده پیکر...» که در اندازه های بزرگ نقاشی شده است از سطوح رنگی وسیع، آنگونه که نقاشان منصوب به اکسپرسیونیسم انتزاعی از آن استفاده می کنند بهره جسته است. اما با نوشتن حروف در هم و برهم، دعا مانند و طلسم گونه، برداشت اکسپرسیونیسم انتزاعی گون از نقاشی هایش را مخدوش کرده و بجای آن رمز و رازهای طلسم و جادو را به کار خود راه داده است.

در مجموعه «نظم نوین جهانی در قلب من» نقاش با بازی فرمالیستی با قلب های پارچه ای که روی بومی از تاش های رنگ چسبیده شده اند، به نقاشی های پاپ دهه ی شصت و هفتاد میلادی نزدیک شده است. روی قلب های پارچه ایِ شکسته، کلمه ی Love  بریده شده و دور آن ها نیز با پولک ها یا نگین های ریز و درخشان تزیین شده است. در پس زمینه نیز باز از همان حروف و نوشت های در هم و ناخوانا استفاده شده که لابلای آن ها جدول های حروف ابجد که در دعا نویسی به کار می روند، رسم شده است.

کلمه ی Love روی قلب های شکسته که در همه ی تابلو های این مجموعه تکرار می شود و در هر تابلو نیز بارها چسبانده شده است، نشان از نقش ناچاری است که به قلب نسبت داده می شود. در زندگی ما انسان ها و به تبع آن ادبیات، قلبی صاحب فضیلت است که عاشق باشد و قلبی که از عشق مجروح شود دارای فضیلتی دو چندان است.

طلسم ها به کمک قلب زخم خورده آمده اند تا سحر شکست اش را باطل کند. اما آنقدر تزیینی و بی رمق اند که در پس زمینه باقی می مانند و تنها نقشی بصری را ایفا می کنند.

شاید این حالت به سبب نقش تزیینی قلب شکسته با پولک های پیرامونش است. فرهاد اگر به شیرین می رسید، نقشی ماندگار در ادبیات نداشت و قصه اش سر زبان ها نمی افتاد . شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون، رومئو و ژولیت و دیگر زوج های ناکام تاریخ ادبیات یکه اند. اما تکرار آن در قصه ها و روایت های پرشمار معنی عشق را از سکه انداخته است. و به قولی آن را در قصه ها مگر بتوان یافت. عشق یک کالای مصرفی قابلِ تکثیر است که از سترگی سنتی خود کوتاه آمده و امروز می تواند در پیامی کوتاه، در تلفنی همیشه همراه بنشیند و به معشوق برسد و بارها و بارها تکثیر شود.

در این مجموعه هرچند نقاش سعی بر آن داشته که ازسویه های صرفاً تزئینی کار بپرهیزد و با استفاده از اشیاء و نشانه هایی سنتی نقاشی مدرن به کار بپردازد، اما در فضایی انتزاع گرا ولی پاپ در رفت و آمد است. او با نام نهادن «نظم نوین جهانی در قلبِ من» بر مجموعه اش، اولین نشانه را با یک جمله به مخاطب عرضه می کند. و سعی در گشودنِ پنجره ی نگاه مخاطب در با هر ابزاری دارد. حتی اگر بر خلاف روند شتاب زده و هیجان انگیز کاری اش، مجبور باشد دست به ریاضتِ چسباندنِ هزاران قطعه پولک به روی بوم بزند.