اکنون، نفاقِ جَلی است و نفاقِ خَفی است.

اکنون، نفاقِ جَلی است و نفاقِ خَفی است. آن نفاقِ جَلی  خود دور از ما و دور از یارانِ ما! امّا آن نفاقِ خَفی را جهد باید کردن تا از نهادِ آدمی برود. 

اکنون، این تفرقه و مرتبه خود از رویِ علمِ ظاهر، محسوسات و معقولاتِ عقلِ این جهانی و حسِّ این جهانی‌ست. تا مراتبِ عقولِ آن جهانی خود چون باشد؟  

ا

می‌گوید «بازم.» نیست: زاغ است.

مسلمانی و ایمان مخالفتِ هواست، کافری موافقتِ هوا. آن یکی ایمان آورد، معنیش این است که «عهد کردم که مخالفتِ هوا بکنم.» آن دگر گفت «کارِ من نیست. من این نتوانم. خراج می‌گزارم و می‌زیم.» پیغامبر نیز راضی شد و قبول کرد و براتش داد. امّا این دگر می‌گوید که «من مؤمنم و از هوا بیزار شدم » و نیست. می‌خواهد که نه خراج دهد و نه ترکِ هوا کند. می‌گوید «مؤمنم» و مؤمن نیست. می‌گوید که «صلحم» و صلح نیست. می‌گوید «یارم و رعیتم» و نیست. می‌گوید «سپیدم» و نیست: سیاه است. می‌گوید «بازم.» نیست: زاغ است.

بر مؤمن شُکر واجب است که کافر نیست. بر کافر شُکر واجب است که باری، منافق نیست.

Temptation - Tom Waits

Rusted brandy in a diamond glass
everything is made from dreams
time is made from honey slow and sweet
only the fools know what it means
temptation, temptation, temptation
oh, temptation, temptation, I can't resist
I know that she is made of smoke
but I've lost my way
she knows that I am broke
so that I must play
temptation, temptation, temptation
oh, woah, temptation, temptation, I can resist
Dutch pink and Italian blue
she is there waiting for you
my will his disappeared
now my confusion's oh so clear
temptation, temptation, temptation
woah, woah, temptation, temptation
I can't resist

خواب که ببینی

از این به بعد خواب که ببینی باید بنشینم روبرویت، زُل بزنم به چشمانِ ترسیده‌ات و کلماتت را دانه به دانه  ببلعم تا حتّی یکیشان هم به آسمان نپرد.