خدمتی می‌باید کردن که آن فراموش شود

آن ساعت، آتش آمده بود به تو، نزدیک بود که چنان شود. و هر بار که خشم در تو آید، نه خاص از جهتِ حق، آن آتش را نزدیک آمده دان!‌ خدمتی می‌باید کردن که آن فراموش شود - فراموشیِ عفو، نه فراموشیِ غفلت. تو کاری می‌کنی که آن جفاها را یاد می‌دهی. 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد