ضحّاک منفورترین موجود شاهنامه است نه فقط چون دیوسیرت است بلکه چون در عینِ شرارت، استعمارگر ایران زمین و قاتلِ جانِ مردمانش نیز بوده است. اما این موجودِ بدنهادِ ماردوش کیست؟ یا بهتر است بپرسیم نماد و نماینده ی چیست؟ چنانکه خواهم گفت ضحّاک ترکیبی بی نهایت هنرمندانه از دشمنانِ طبیعی، عقیدتی و سرزمینیِ ایران زمین است.
با اینکه کلمه ی ضحّاک عربی به نظر می رسد اما ریشه ی ایرانی دارد. در اَوِستا از او به عنوان اَژی دٓهاک یاد شده است که اژی در آن معنایِ "مار" و دهاک معنایِ "ویرانگر" می دهد. این قسمت دوم، یعنی دهاک بوده است که تبدیل شده است به ضحّاک. اما کلمه ی اژی دهاک شما را یاد چه می اندازد؟ اژدها؟ بله، اگر به توصیفِ ایشان در اوستا هم دقت کنید می بینید که او موجودی خبیث، سه سر و شش چشم است که تنها چیزی را که به یاد آدم می اندازد همان اژدها است.
اسطوره ی اژدها اما منحصر به ایران زمین نیست و در بسیاری اساطیر شرقی حضور دارد. اما اژدها از کجا وارد این همه قصه شده است؟ به نظر می آید اژدها در این اسطوره ها نمادی از آتشفشان است که گدازه های سرخش چون ماری چند سر از کوهها سرازیر می شوند. شاید شما هم قصه های قدیمی مادربزرگتان را به یاد بیاورید که در آنها اژدهایی آتش-دَم سرچشمهی رودخانه را می بست یا آب آن را مسموم می کرد و مردم شهر مجبور بودند برایش دختر جوانی به عنوان قربانی بفرستند تا خشمش فرو بنشیند. بستن و سمی کردن، کارِ همین گدازه های پر گوگرد آتشفشان بوده که به رودخانه می ریخته اند.
البته خود ضحّاکِ شاهنامه قیافه ی اژدها ندارد. حاکمی پدرکُش از عربستان است که با بوسه ی شیطان مارهایی مغز خوار بر دو دوشش می رویند و علاوه بر نامش که قبلا گفتم این دو مارند که نشان نزدیکی ضحّاکند با اژدها. البته می توان دیگر آثار اژدها را نیز در قصه ی او در شاهنامه یافت. چنانکه فردوسی می فرماید، به دستور خداوند, فریدون ضحّاک را نمی کشد، او را به بالای دماوند می برد و در دهانه ی کوه آویزان می کند. همچنین اوستا بر این است که ضحاک در آینده بازخواهد گشت تا باز هم تباهی بیافریند. چه چیزی ممکن است بر بلندای دماوند حبس باشد و باز بیاید و ویرانگری کند؟ می بیند که بسیاری از نشانه های آتشفشان در شخصیت ضحّاک حضور دارند.
اما فقط همین؟ آیا ضحّاک فقط نماد یک پدیده ی طبیعی ویرانگر چون آتشفشان بوده است؟ همانطور که پیشتر گفتم جواب "نه" است، او ترکیبی تَردَستانه از چندین پدیده ی مهم است چنانکه در ادامه خواهد آمد.
دوره ی نوشتن دوباره شروع شد پس از این تاریکی طولانی. از شاهنامه نویسی هام خیلی راضیم. عمیق هستند و ریشه دار!
قصدم از خوندن شاهنامه داستان خونی نیست، بیشتر برداشت سیاسی اجتماعیه و عالی داره پیش می ره.
سبک نوشتنم رو دارم تغییر می دم. ساده نویس تر می شم و نوشته ها رو می شکنم تو بخش های کوتاه. امیدوارم بتونم طیف بیشتری مخاطب پیدا کنم اینجوری به دلیل اینکه مخاطبین این دوره همه کوتاه خون شدن و البته سطحی تر از قبل!
البته باید خیلی مواظب باشم، سطح پایین مخاطب، سطح تحلیل من رو پایین نیاره! اخیرا که وارد ارتباط بیشتری با خیلی از دوستان شدم، می بینم سطح تحلیل بسیار بسیار پایینه حتی در طبقه ی تحصیل کرده و مدعی. و همین نشون میده چرا روشنفکران ایرانی می شن اوباش اصلاح طلب یا بازیچه ی اونها!
خوشحالم که می نویسم! خیلی! انگار یه گم گشته ی هزار ساله رو پیدا کردم! خوشحالم که می خونم! خیلی! نگار یه گم گشته ی هزار ساله رو پیدا کردم!
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش - بازجوید روزگار وصل خویش
این هم نتیجه ی تست خلاقیت ادوبی من
For the Thinker, the examined life is truly the only one worth living. Ever the perpetual student, you experience the world as an endless opportunity for learning, discovery, and truth-seeking.
Driven by an insatiable intellectual curiosity, the THINKER makes the quest for knowledge and truth a lifelong pursuit. With all those big questions and abstract thinking, you’ve got some serious electrical activity going on in that brain of yours! Few things satisfy your inquisitive mind more than a well-formulated question or an elegant solution, and you’re content to spend much of your time alone, studying topics that fascinate you and engaging with your inner world of ideas.
Your greatest gifts are your sense of wonder and depth of perception. You can see the big picture and the deeper meaning of almost any situation in a way that few others can. Your biggest challenges? Getting out of your head and learning to balance theory with practice. Try not to get too caught up in concepts and abstractions, dear THINKER. Great ideas are meant to be brought to life.
Seek out the company of ADVENTURER types, who provide the perfect counterbalance to your introspective and analytical nature. The infectious energy and playful spirit of the ADVENTURER remind you to embrace the joys of creation—and to not be afraid to get your hands a little dirty in the process.
امروز گروه شمس فیس بوک صد هزار نفره شد!
جدیدا اون دفعه تو سینما و امروز تلویزیون، درد کاراکترها روش تاثیر می دارن. فیلم امروز یه سینمایی بود به اسم over the moon که دختره مادرش رو از دست داده بود و تو یه قسمتهایی پدر هم نبود. جنان بغض با مزه ای کرده بود و اسه تنهایی دختره که نگو. اولاش که پرسیدم گریه می کنی گفت نه (اون دفع تو سینما گفت بوی پیازه ) ، اما دیگه طاقت نیاورد و گفت:
Daddy, can I bring some tissues?
بهش گفتم برو بیار. دیدم دستمال رو برده خیس کرده بعد گوشه های چشم اشک آلودش رو باهاش پاک می کنه. نمی دونستم بخندم یا نه.