از سفر خسته شدم. نیاز به استراحت از سفر دارم.
می گه چرا elf on the shelf من رو دست زدی، خاصیت جادوییش از دست رفته. می گم این چیزا الکیه، جدی نگیر. می گه نه همچین چیزی نیست. چند روز بعدش می گه سنتا برات یه پیغام گذاشته زیر درخت کریسمس. می گم بیار ببنیم. نوشته که "حمید! من سنتام، جادو دروغ نیست و الف ها واقعا وجود دارن. می گه حالا باور کردی؟ می گم آره.
وای از دست این میدیا! :)
اولین بار که شاخکاش جنبید موقعی بود که هق هق هام رو برای مامان دید و البته بهش گفتیم مریضه ولی احتمالا باور نکرد. وقتی ضجه هام رو برای محمدرضا دید باز هم بهش گفتیم مریضه اما باور نکرد. دیدمش با خودش آواز می خونه: بابام خیلی ناراحته می گه برادرش مریضه اما واقعیت اینه که مرده.
مدتیه یه برنامه درباره ی حیوانات رو یوتیوب نگاه می کنه که بعضی وقتا حیوونی می میره خاکش می کنن. دیروز می پرسید: حیوونای مرده که خاک می شن کجا می رن؟ نمی دونستم چی بگم، خودش گفت بهشت می رن؟ گفتم آره! گفت مگه میشه همینجوری برن بهشت از زیر خاک؟ با استیصال گفتم نه روحشون می ره. گفت روح چیه؟ گفتم چیزی که توشون هست و نمی میره. چیزی نگفت اما خیلی کنجکاوی اضافه نکرد شاید چون استیصال و بی جوابی من رو دید.
احتمالا شما هم وقتی هنوز در شوک جنایات سرکوبگران علیه معترضان ایرانی بودید یهو با جنایات حماس علیه مردم اسراییل و بعدش حملات بیرحمانهی اسراییل به مردم غزه غافلگیر شدید . سوالی که این مواقع به ذهنمون میرسه اینه که چی باعث میشه یه آدم به کودکان شلیک کنه یا بمبارانشون کنه؟ به دختران بیگناه تجاوز کنه و مثلهشون کنه؟ تیر ساچمهای بزنه تو چشم پیر و جوون و نوجوون؟ چی میشه که رهبران دستور کشتار وحشیانه مردمشون یا جنگ بیرحمانه علیه ملتی دیگه رو میدن؟ چی میشه که کسی بی اینکه تنش بلرزه و ککش بگزه جنایت میکنه؟ اصلا یه سوال بزرگتر: چی میشه که انسان علیه همنوعش دست به جنایت میزنه؟
جواب این سوالها ساده نیست اما خیلی معتقدن جنایت زمانی اتفاق می فته که جانی بتونه از قربانی خودش ‘انسانیت زدایی’ کنه. اینجوری میتونه بی اینکه باهاش احساس همدردی و همذاتپنداری کنه شکنجهش بده، مثلهش کنه یا حتی بکشدش. در واقع قدم اولی که رهبران جنایتکار ور می دارن اینه که به آدماشون بگن دشمنان مثل ما انسان نیستن یا حداقل انسانهایی مثل ما نیستن و لازم نیست قوانین اخلاقی دربارهشون رعایت بشه.
شاید شما هم اون فیلم اعتراضات پارسال رو دیدید که زنی به یه مامور گارد ویژه می گفت “پسرم من مثل مادر توام” و اون جوابش رو با فحش و باتوم می داد و می گفت “تو حتی جوراب مادر من هم نیستی”، یا صدای اون جنگجوی حماس رو شنیدید که به پدر و مادرش تلفنی می گفت “کلی یهودی کشتم” و اونها هم با خوشحالی می گفتن “ماشاءالله”، یا حرفای اسراییلیها رو گوش دادید که به کشتار دستهجمعی مردم غزه میگن “کشتن تروریستهای وحشی حماس”.
به این کلمات دقت کنید! همه شون یه هدف دارن، هدف اینه که قربانیان رو از انسان بودن خلع کنن و حس همدردی رو حذف کنن! وقتی طرف رو از شبیه خودت بودن خلع میکنی در واقع به خودت مجوز دادی هر جنایتی بکنی، با باتوم بزنیش، ساچمه یزنی تو چشمش، تجاوز کنی، مثلهش کنی، یا بمبارانش کنی. دیگه مهم نیست اگر بچهای باشه همسن بچهی خودت، دختری باشه مثل خواهرت، یا مادری مثل مادرت. وقتی تونستی دیگران رو از “انسان” به “کافر”، “اغتشاشگر”، “ضد انقلاب”، “تروریست”، “فاحشه”، “معتاد”، و ... تقلیل بدی دیگه تو ذهنت جنایت علیهشون رو مجاز کردی.
اینا رو صرفا برای توضیح رفتار این جانیها نمیگم، برای خودم و خودمون می گم که مراقب باشیم با ترفند ‘انسانیتزدایی’ از دیگران به این نتیجه نرسیم که کسی یا گروهی، حتی دشمنمون، لیاقت هر بدی و جنایتی رو دارن. اینجور مواقع باید چو بید بر سر انسانیت خویش بلرزیم که از دستش ندیم.
پست اینستام - خوشحالم که ساده نویسی می کنم