لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من، دیوانه ام، مستم
باز می لرزد دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است
مرگ روشنک بی اختیار اندوهناکم کرد چنانکه مرگ مرضیه. بعضی صداها نباید بروند، نباید بروند، باید بمانند.
روشنک بی شک بهترین شعرخوان ایران بود و خواهد بود. صدای او صدای آسمان بود. همانطور که ترکیب شجریان با حافظ معجزه می آفریند، صدای او شعر فارسی را به عرش می برد. اما چرا او اینهمه خجالتی و گمنام بود؟
مرگ روشنک بی اختیار اندوهناکم کرد چنانکه مرگ مرضیه. بعضی صداها نباید بروند، نباید بروند، باید بمانند.
روشنک بی شک بهترین شعرخوان ایران بود و خواهد بود. صدای او صدای آسمان بود. همانطور که ترکیب شجریان با حافظ معجزه می آفریند، صدای او شعر فارسی را به عرش می برد. اما چرا او اینهمه خجالتی و گمنام بود؟
هزار جهد بکردم که یار من باشی
مُرادبخشِ دلِ بیقرارِ من باشی
چراغِ دیده شب زندهدار من گردی
انیسِ خاطرِ امیدوار من باشی
چو خسروان ملاحت به بندگان نازند
تو در میانه خداوندگار من باشی
از آن عَقیق که خونین دلم ز عشوه او
اگر کنم گِلِهای غمگسار من باشی
در آن چمن که بُتان دست عاشقان گیرند
گرت ز دست برآید نگار من باشی
شبی به کلبه احزان عاشقان آیی
دمی انیس دل سوگوار من باشی
شود غزاله خورشید صید لاغر من
گر آهویی چو تو یک دم شکار من باشی
سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفه ی من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی
من این مراد ببینم به خود که نیم شبی
به جای اشک روان در کنار من باشی؟
من ار چه حافظ شهرم، جوی نمیارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی
می دونی چقده گریه نکردم؟ خیلی وقته... دلم داره می ترکه... دلم کلی گریه می خواد... دلم خسته س... دلم می خواد کلی گریه کنم و بعد بخوابم تا ابد.... دلم حافط می خواد، مولانا، شمس، شاملو... دلم بارون می خواد، خیس شدن... دلم بابا رو می خواد ... دلم خسته س، تنگه ... دلم خودم رو می خواد که این روزا حسابی گمش کردم... دلم گریه می خواد... کلی گریه ... دلم خدا رو می خواد که منو یادش رفته .... دلم تو رو می خواد ... تو رو .... تو رو ....