1. مرزی هست در تربیت بچه که نمی دونی کجاست و هر آن ممکنه ازش رد بشی. بدیش اینه که شاید تا سالها نفهمی از این مرز رد شدی. البته فهمیدنش هم کار هر کسی نیست. به هر حال هر پدر و مادری با عشق حداکثر تلاشش رو می کنه اما باید همش برگردیم رفتار خودمون رو بررسی و بازبینی کنیم.
2. با ه صحبت می کنم که دو سالی هست از زنش جدا شده و میگه دکترا تشخیص دادن بچه شون ای دی اچ دی داره. می گم چرا توقع داری بچه ای که ترامایی تا این اندازه رو تجربه کرده بتونه رو چیزی تمرکز کنه؟ بهش می گم دکترا رو خدا ندونه. باید این مطبب رو براش بفرستم بخونه: https://www.newyorker.com/magazine/2024/05/13/why-were-turning-psychiatric-labels-into-identities
3. مدتهاست نظرم نسبت به کادر پزشکی و روانپزشکی کاملا انتقادیه. منظورم این نیست که بی تخصص یا بی تفاوت یا بدغرضن. منظورم اینه که انسان هستن، اطلاعات محدودی درباره ی بیمار دارن و البته چون آتوریتی (قدرت) دارن اکثرا رابطه ی دو طرفه ای با بیمار برقرار نمی کنن. این نگاه از زمانی که مدتها با مامان بیمارستان بودم شروع شد وقتی اون همه اشتباهات پزشکی رو می دیدم و بعد با خوندن میشل فوکو مبنای تئوریکش برام ساخته شد.