این که بعد از مدتها اینجا از کتاب می نویسم هیچان زده ام کرده. داستان اینکه کتاب را چگونه خریده ام شنیدنی است. اینکه مهرداد بهار پسر ملک الشعراست نمی دانستم البته و از آن مهمتر اینکه برترین اسطوره شناس ایرانی است. آنچه در نوشته های او می خوانم مردی متین و سرد و گرم روزگار کشیده را برایم می گوید که توانایی بزرگی دارد: اینکه وقایع را در ظرفی فراتر از ده سال این ور و آن ورشان ببیند. اینکه دنبال الگوهای اجتماعی بگردد برای اینکه تاریخ را بخواند. اینکه احساساتی نباشد حتی وقتی وطن دوست است. البته گاه هم به خطا می رود و البته مهم این است که خودش هم می داند ممکن است به خطا برود اما آنچه حضور وی را با ارزش می کند باز کردن موضوع و ایجاد امکان بحث درباره ی آن است.
کتاب از چندین مطلب مجزا تشکیل شده که آخرهایش که به باباطاهر و ملک الشعرا و کلنل پسیان می رسد با وجودی که همچنان خواندنی است کمی توی ذوق آدم های مرتب می زند.
شاید مهمترین مطلبی که از باب اسطوره شناسی در کتاب مطرح شده است این است که باورهای اقوام ساکن ایران قبل از ورود آریاییان به ایران نقش مهمی در شکل دهی اسطوره های ایرانی داشته است. دیگر اینکه ادبیات حماسی ایران (شاهنامه) صرفا به اسطوره های آریایی بر نمی گردد و از فرهنگ بعد از اشکانی و سلوکی نیز بسیار تاثیر پذیرفته است. اینکه ورزش باستانی میراث دار آیین میترایی است خود نیز حکایتی است. پرداخت او به قیام های دهقانی در کشور و شخصیت مزدک جالب توجه است.
الگوهای زیبایی را در اسطوره مطرح می کند از جمله ماجرای خدای شهید شونده و ارتباط آن با سیاوش و حاجی فیروز یا الگوی بی نسبی یا بی پدری پیامبران یا سرسلسلگان. نظرش این است که اسطوره ها و حماسه های ایرانی دیگر کارکردی برای جامعه ی مدرن ندارند. اگرچه معتقد استتلاقی فرهنگ ایرانی با حمله و حضور اعراب به ترقی آن منجر شده است بر این گمان است که حمله ی مغول میخی بر تابوت فرهنگ و دانش در این کشور گشوده است که همکنون نیز ادامه دارد. دانش ایرانی کنونی را سطحی و غیرجدی می داند. به اسطوره نگاه سرنمونی یونگی دارد و آن را در طبیعت بشر جاری می داند که از پی هر رفتاری سر بر می آورد. یکتا پرستی دین های آسیای غرب را نشانه ی مترقی بودن آن می داند. دین یونانی و رومی را ضعیف و بی طرفیت می داند که به همین دلیل هم از سیاست برکنار می ماند در حالیکه ادیان شرقی را مترقی و باطرفیت می داند که می توانند مطالب متعددی از جمله دانش و سیاست را در خود جای دهند. درباب نوروز و آدابش مطالب جالبی برای گفتن دارد. ساختار جغرافیایی داخلی ایران را مساعد حکومت های خودمختار و ملوک الطوایفی می داند تا متمرکز و البته تهدید خارجی و اهمیت تجارت را دلایلی برای ایجاد حکومت متمرکز می شمارد.