پنجره

انگار که اندکی از پنجره ای باز شده باشد و نور کمرنگی به داخل بتابد و مرا که از تاریکی به تنگ آمده ام هیجانزده کند. فقط این نیست نسیم ملایمی از لای پنجره می وزد و روحم را تازه می کند. همراه این شوق و هیجان هراسی نهفته هم هست. ترس از اینکه دوباره پنجره بسته شود بر روحم چنگ می زند.