منافع چه کسانی به قدرت گره خورده است؟


این روزها بسیار می‌شنویم که افرادی که به نظر می‌رسد منافع خاصی در حکومت ندارند، از آن حمایت می‌کنند. خیلی‌ها می‌گویند کسانی را می‌شناسند که بدون هیچ منافعی با تغییر یا حتی اصلاح این ساختار مخالفند.

در واقعیت، در جامعه ایران امروز، این جمله کمتر مصداق دارد. دلیل این تعبیر نادرست این است که منافع افراد صرفا در گرو داشتن مقامی در ساختار قدرت و نقشی مستقیم در این نظام دانسته می‌شود. در واقع دایره‌ی منافع افراد بسیار گسترده‌تر از تعلق مادی یا سازمانی آنها به نظام سیاسی است و می‌تواند موارد بسیار بیشتری را در بر بگیرد.

مثلاً ممکن است جزو والدینی باشیم که حس می‌کنیم تغییرات سیاسی سکولار، قدرت پدر یا مادرسالارانه‌ی ما را با خطر مواجه می‌کند و به همین دلیل با تغییر قوانین حجاب اجباری مخالفت می‌کنیم. معتقدیم اگر نتوانیم تصمیم بگیریم فرزندانمان چه بپوشند، نخواهیم توانست آینده ی آنها را به دلخواه خود کنترل کنیم. اتفاقا حکومت هم به دلیل مشابهی بر حجاب اصرار دارد. چون اگر بتواند در شخصی‌ترین مسائل شهروندان مثل پوشش دخالت کند، به راحتی خواهد توانست دیگر اجزای زندگی‌‌شان را هم کنترل کند.

شاید هم به عنوان یک دانشجو، استاد یا مدیر، با وابستگی به قدرت، یا به قولی به صورت سهمیه‌ای، به تحصیلات و مقاماتی دست یافته‌ایم و نفی این سیستم به نوعی نفی امتیازاتی‌ست که به ما داده شده است.

حتی ممکن است خود در ایجاد این ساختار دخیل بوده‌ایم، مثلاً فعال سیاسی زمان انقلاب ‌یا مدافع اصلاح‌طلب‌ها بوده‌ایم و فکر می‌کنیم که مخالفت با این سیستم به نوعی نفی هویت‌مان است.

یا شاید والدین ما بوده‌اند که در ایجاد این نظام نقش داشته‌اند یا از طریق آن به مال و مقامی رسیده‌اند که اکنون محل تامین اعتبار و زندگی ما شده است.

حتی ممکن است یک آدم مذهبی هستیم که در جامعه‌ی مذهب‌زده از این راه احترامی کسب کرده‌ایم و حالا نگرانیم تغییرات سکولارِ جامعه‌ احترام و اعتبارمان را کم کند.

یا مثلاً هنرمند، نویسنده یا شاعری بوده‌ایم که مهارت‌ و هنرمان برای ترقی و پیشرفت کافی نبوده است و برای این منظور به جرثقیل قدرت‌ آویزان شده‌ایم.

یا احتمال دارد موفقیت کسب و کارمان در بازار به ثبات این ساختار سیاسی بستگی دارد و بنابراین دل‌نگران تغییر آن هستیم.

واقعیت این است که گاهی اوقات ممکن است خودمان هم ندانیم که دلیل دلبستگی‌مان به قدرت چیست و آن را پای عقیده‌مان بگذاریم و از خودمان بپرسیم: “آخه من چه منافعی می‌تونم داشته باشم؟” اما اگر کمی تامل کنیم شاید جواب آن را درون خود بیابیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد