پوستِ «اَلِف»

هر چه گفتند گویندگان، پوستِ «اَلِف» خاییدند. هیچ معنی «الف» نکردند - زیرا که مردی نداشتند. چنان که عِنّینی را در جامه‌خوابِ شاهدی کنی، جه باشد؟ لمسِ بی‌مزّه کند، طَمث نتواند کردن. همین روی بر رویش نهد. چیزی که این وسیله و دَواعی آن است، از آن محروم باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد