مسیری که از پای ماشین تا دفتر می رم جالبه. حالا که بارونه، کرمای خاکی اومدن بیرون و می خوان از این طرف پیاده رو برن اون ورش. باید خیلی مواظب باشی تا بدن درازشون رو که شبیه یه شاخهی خشکه ببینی و لهشون نکنی. بعد از اون هم، میام تو یه مسیر خاکی که از کنار آغل گوسفندا می گذره. واسم جالبه که وقتی می گذرم بعضی ها سرشون رو از آخورشون در میارن، برمی گردن و همینجوری خیره نگام می کنن. با نگاه دنبالم می کنن تا دور شم بعد دوباره میرن سراغ خوردن.