خدای را بندگانند پنهان.
میگفت «از سر تا پایم، همه خدا گرفته است. این بیخبران، این بیذوقان، چه فَسردهاند، چه مردودند! چه بیذوقند! اَنَالحق! سُبحانی! که طاقتِ من دارد، با این گفتار و با این کلام؟ تو کجا خدا میبینی؟»
قومی که مقبولِ همهی عالَمند، وَعظها بع ذکرِ ایشان گرم کنند و مَزّه یابند، نه آن که از حالِ ایشان خبر دارند: همین که نامِ ایشان گویند، گرم شوند.