اینها همه دنیااند، به دنیا زندهاند. دیدی که آنروز چهگونه نشسته بود و شکسته - که نایب نبود، معزول بود - و امروز چون نشسته است؟
یک بار من بروم به عزم، تا هیبت خدایی بیند، آن همه حالش در هم شکند: نه وَجد مانَد، نه واقعه و نه مراقبه، نه قال و نه حال - همه به تاراج رود.