این دایرهای است که درش و دهنش این است. تو می گردی گِردِ این دایره از برون. چون به مَخلَص رسیدی، بازگشتش گِردِ دایره. راه را بر خود دور میکنی. بازگشتی، راه دورتر کردی. هر چه مَخلَص گذاشتی، همه بیابان میروی و راهِ عَدَم؟
این همه را میگویم که «لقمه همچنین در دهان کن!»
ایشان میگردند گِرد از پسِ گوش و گردن، تا به دهان برآرَند. و باشد که رگ بدرَد.