مردِ نیکو دیگر است و عاشق دیگ

من ظاهرِ تَطَوّعاتِ خود را بر پدر ظاهر نمی‌کردم. باطن را و اخوالِ باطن را چه‌گونه خواستم ظاهر کردن؟ نیک‌مرد بود و کَرَمی داشت. دو سخن گفتی، آبش از محاسن فرو آمدی. الّا عاشق نبود. مردِ نیکو دیگر است و عاشق دیگر. 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد