پای در دوستی تو نهادم، گُستاخ و دلیر

با محمّد اگر صحبت خواستمی کردن، همه‌ی دقایق لَفظی و مُعاملتی را بدیدمی و با او به حساب بگفتمی. امّا پای در دوستی تو نهادم، گُستاخ و دلیر، هیچ از اینها نیندیشیدم که «از یان سخن این ظَن آید، تا به احتیاط بگویم.» یا «از این معامله این به خاطر آید. تا احتیاط کنم.» پای در راه نهادم، دلیر و گستاخ. 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد