این نسیان بر سه نوع باشد:
یکی آن که از دنیا باشد - که دنیا مُنسیست ذکرِِ آخرت را.
دیگر سببِ نسیان مشغولیِ آخرت - که از خودش هم فراموش شود. دنیا به دستِ او چنان است که موش به دستِ گربه. از صحبتِ بندّی خدا او را آن شده است که آن شیخ را سی سال بر رویِ سجّاده نشسته، آن نباشد.
سیُّم سببِ نسیان محبّتِ خداست - که از دنیا و از آخرتش فراموش شود. و این مرتبهی مولانا باشد.
زیرا مولانا را مستی هست در محیّت، امّا هشیاری در محبّت نیست. امّا مرا مستی هست در محبّت و هُشیاری در محبّت هست. مرا آن نسیان نباشد در مستی. دنیا را چه زَهره باشد که مرا حجاب کند یا در حجاب رود از من؟