این خوکخانه نیست که هر وقت که بخواهد کسی به اندک ندامتی درآید

چنان که امروز، مولانا یاران را نصیحت کرد و صفتِ ما بگفت با ایشان. یاران را رِقّتی آمد.  

مولانا فرمود که «به اندک بی‌مُرادی‌ای و جفایی که از خداوند شمس‌الدّین تبریزی ببینید، این پندِ من و رِقّتِ شما پوشیده خواهد شدن بر شما و گرگِ شیطان باز برف خواهد برافشاندن در چشمِ وقتِ شما.» 

یاران با خود گفتند که «نه - برویم به استغفار به پیشِ خداوند شمس‌الدّین و خدمت کنیم و بعد از این، از این برنگردیم.» 

آمدند به درِ خانه. ره نیافتند. در حال، آن همه رِقَّت برفت. 

و سببِ ره ندادن آن بود که با خود اندیشیده بودم که این خوکخانه نیست که هر وقت که بخواهد کسی به اندک ندامتی درآید و به اندک برودتی و ضَجَری و تاسه‌ای برود. 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد