برون روم، یاران هستند که ما را آرزو برند

برون روم، یاران هستند که ما را آرزو برند - درویشان و عزیزان، هنوز تو ایشان را ندیده‌ای. راستی - تا ایشان را زیارت کنیم!

از اینجا سخن گشاید، دری باز شود. آن چه مراست از مولانا، مرا و سه کسِ دیگر را بس است. بر تقدیر که از نزدِ مولانا نباشد. دوستان هستند که بگویند که «چون از خدمتِ مولانا دوری، برِ ما باش!»

الّا این جهتِ گشایشِ کارِ شماست، تا چیزی بگشاید.

وقت یاری نمی‌کند، اگر نه تفسیرِ قرضِ حَسَن بکردمی که «حَسَن» چه گونه باشد. اکنون، دریغ نباشد این جنسِ سخن را بر سرِ تخت گفتن؟

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد