مطرب را گفتند «چه ناز میکنی؟ دو بهره تو خواهی شنیدن.»
«از نیازِ فلانکس یاد میکردم که چنین نیاز مینمود.» - یعنی شما نیز چنان کنید!
آن یکی در اندرونِ دل انکار میکرد که «این چه باشد که به این کسی مُفاخرت کند که فلانکس چنین خدمت کرد و نیاز نمود؟»
من مُفاخرت نمیکنم. من ره مینمایم - که رهِ نیاز است و شه پُرنیاز است.