سوختم. طاقتِ این رنج ندارم.

«سوختم. طاقتِ این رنج ندارم.»

حضرت می‌فرماید که «من تو را جهتِ همین می‌دارم.»

می‌گوید «یارَب، آخر سوختم. از این بنده چه می‌خواهی؟»

فرمود «همین که می‌سوزی.»

همان حدیثِ شکستنِ جوهر است که معشوقه گقت «جهتِ آن که تا تو بگویی چرا شکستی.» و حکمت در این زاری آن است که دریایِ رحمت می‌باید که به جوش آید. سبب زاریِ توست. تا ابرِ غمِ تو برنیاید، دریایِ رحم نمی‌جوشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد