استر اشتر را گفت که «تو در سر کم میآیی. چه گونه است؟»
گفت «یکی از آن که بر من سه نقطه زیادتیست. آن زیادتی نَهِلد که در رو آیم. آن یکی بزرگیِ چُثّه و بلندیِ قد و دیگر روشنیِ چشم: از بالایِ گَریوه نظر کنم، تا پایانِ عَقَبه، همه را ببینم - نشیب و بالا. دیگر، من حلالزادهام، تو حرامزادهای.»
استر مُعتَرِف شد پیشِ اشتر، حرامزادگیش نماند. جرامزادگیش انکار است. حرامزادگی صفتِ لایَنفَک نیشت.