خوشی در الحادِ من است، در زَندَقهی من. در اسلامِ من چندان خوشی نیست.
آن سخن که گفتم که «در وقتِ فراق آن جفا را که رفته باشد، چو آینه بگیرم، در پیشِ خود میدارم.» قبول کردی، نوشتی، اِعراب زدی. اکنون دیدی که سخن برای غیر است. زیرا معاملتِ آن سخن و آن نصیحت آن بودی که بعد از آن نصیحت چیزی حادث نشدی از مخالفت. و شد.
واقعابهترینتفسیر بود . تشکر .