تراژدی معکوس

این که شمس را به مولانا محدود کنی و تعریفت از او را از رابطه اش با مولانا بیرون بیاوری ستم دو صد چندانی بر اوست، اما این رسم روزگار ستمگر است که تاریخش را فاتحان تقریر می کنند و آن چه از بزرگی مانند او برایمان مانده است تقریر قلم به دستان مولاناست. همه ی این دلیل این نخواهد شد که صداقت این قلم به دستان را نستاییم که شرط صداقت را فرو نگذاشته اند. به هر حال شمس فراختر و وسیعتر از این تقریرات است. بزرگتر و عظیم تر از آن است که از درون رابطه اش با مولانا تعریف شود. اما چاره چیست که برایمان همین قدر باقی مانده است. پس مجبورم او را از خلال این رابطه ی شگفت در یابیم. رابطه ای که اکثرا معکوس تعریف شده است. رابطه ای که تراژدی بزرگی است که ابزار قدرت قلم عامدانه تحریفش کرده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد