-
Steep - Broadway Theatre
سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386 08:03
-
مهم
سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386 08:01
امروز الیسون میگفت که دیشب که به کامپیوترش لاگاین کردم یادم رفته که لاگآف کنم و یاهو مسنجرم باز بوده. بهش گفتم هروقت پیش اومد بننددش. به شوخی گفت نه میرم همهی چیزات رو پاک میکنم. گفتم مشکلی نیست چیز مهمی اونجا ندارم. کمی مکث کردم و گفتم : Actually I have nothing important خودش و دیوید خندیدن، من هم خندیدم. هیچکس...
-
Master Series 6- TCU Place
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 21:30
Master Series 6 - March 8, 2008 Benefit Concert for Aids Special Guests: U of S Wind Orchestra & University Chorus Wolfgang Amadeus Mozart - Requiem k.626 John Corrigliano - Symphony No. 1
-
نمونهای از تعامل جامعهی دینی و دموکراسی - ۲
جمعه 17 اسفندماه سال 1386 21:26
به این سخنان کرزای دقت کنید: هفته گذشته رئیس اداره ملی اطلاعات آمریکا به نمایندگان سنای آن کشور گفته بود که دولت حامد کرزی تنها بر ۳۰ درصد خاک افغانستان کنترل دارد و بقیه مناطق این کشور توسط طالبان و یا بزرگان محلی اداره می شود. رئیس جمهور افغانستان در گفتگویی اختصاصی با بی بی سی، حاکمیت بزرگان محلی بر بخشهایی از این...
-
Gypsy Caravan - Broadway Theatre
سهشنبه 14 اسفندماه سال 1386 07:05
-
The Guardsman - Persephone Theatre
سهشنبه 14 اسفندماه سال 1386 07:03
-
The Diving Bell and The Butterfly - The Broadway Theatre
سهشنبه 14 اسفندماه سال 1386 07:00
-
Margot at the wedding - Broadway Theatre
سهشنبه 14 اسفندماه سال 1386 06:58
شام: Red Pepper
-
وقتی که می نویسی
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 02:55
وقتی می نویسی درد می کشم، می فهمی؟ وقتی که می نویسی. وقتی که برای خودت یا برای من می نویسی، نه وقتی که سفارش دیگران را انجام می دهی. وقتی که می نویسی، فقط وقتی که می نویسی و فقط من و توایم که می توانیم بخوانیمش. آن وقتها من درد میکشم. خیلی درد می کشم. من همیشه درد میکشم.
-
Master Series 5 - February 16, 2008
دوشنبه 29 بهمنماه سال 1386 02:23
Special Guest: Erika Raum – Violin plus Saskatoon Youth Orchestra Georges Bizet - Carmen suite No.1 Max Bruch - Concerto for Violin No.1 in g minor op.26 Ludwig van Beethoven - Symphony No.5 op.67 c minor
-
نگاهی دیگر به ماجرای کیهان و بالاترین، و نگرانی دوستان
پنجشنبه 25 بهمنماه سال 1386 00:34
دوستی برآشفته است که چرا لینک خبرهای مربوط به کیهان در صدر لینک های بالاترین قرار می گیرند و تعجب کرده است که چرا این اتفاق با این وجود می افتد که مطمئنا بسیاری از کسانی که به خبر رای مثبت دادهاند از مخالفین شریعتمداری و کیهان هستند و پرسیده است که آیا واقعا اخبار مربوط به کیهان از بهترین مطالب ممکن است؟ وی بالاتر...
-
An Experiment with an Air Pump- Greystone Theatre- UofS
دوشنبه 22 بهمنماه سال 1386 06:07
زیبا بود.
-
عکس - تنهایی (۳)
دوشنبه 22 بهمنماه سال 1386 02:57
-
آیا بی بی سی فارسی یک رسانهی داخلی است؟
دوشنبه 22 بهمنماه سال 1386 02:02
مدتهاست حس می کنم که بی بی سی فارسی در حال تبدیل شدن به یک سایت داخلی جمهوری اسلامی ایران است. این حس را که با چند نفر از دوستان مطرح کردم، معلوم شد که درک آنها هم چندان متفاوت نیست. دیدن مطلبی کاملا جانبدارانه بدون نام نویسنده در بزرگداشت احمد بورقانی در بی بی سی فارسی تاییدی بود بر این نگاه. مطلب بی نام در سایت یک...
-
روایت عکس و روایت عکاس
یکشنبه 21 بهمنماه سال 1386 02:00
قطعا شما همه این عکس را دیدهاید و همه همین احساسی را داشته اید که من داشته ام و این احساس فراگیر باعث شده این عکس مشهورترین عکس جنگ ویتنام شود، عکاس آن برندهی پولیتزر شود و تبدیل شود به سوخت حرکت های ضد جنگ در طی جنگ ویتنام. بگذارید چند سوال هم بپرسیم، این آدمها کیستند؟ تاریخ عکس اول فوریه ۱۹۶۸ است. چهل سال گذشته...
-
روایت باززایی - ۸
جمعه 19 بهمنماه سال 1386 23:39
ترس / امید زلـف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بـنیاد مـکـن تا نکـنی بـنیادم می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلـک فریادم زلـف را حلقـه مکن تا نکنی دربـندم طره را تاب مده تا ندهی بر بادم یار بیگانـه مـشو تا نبری از خویشـم غـم اغیار مـخور تا نـکـنی ناشادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گـلـم قد...
-
مبانی تفکر انتقادی - ۳
جمعه 19 بهمنماه سال 1386 23:21
به تصویر زیر نگاه کنید، خوب از نظر شما این همآغوشی مرد و زنی است. اما این چیزی نیست که خردسالان ممکن است ببینند. وقتی آن را به خردسالان نشان می دهید چیزی بیش از چند دلفین نمی بیینند، شما می بینید؟ هنوز نه؟ با دقت بیشتری به فاصلهی گردن زن و ضورت مرد بنگرید، دم یکی از دلفین ها را خواهید یافت. چرا کودکان می بینند؟ چون...
-
بردگان سازمانی
چهارشنبه 17 بهمنماه سال 1386 01:58
شاید این جملهی کانون نویسندگان مهمترین جملهای باشد که این روزها شنیدهام. « راست این است که کسانی که به آزادی اندیشه و بیان و قلم باور دارند و خود را دشمن سانسور و خودکامگی میدانند هرگز گردن به یوغ رهبری کاریزماتیک نمیگذارند. نویسندهی آزادهای که در کشاکش آزادی و خودکامگی بهای آزادی را با گلوی به طناب و ریسمان...
-
انتخابات آزاد
سهشنبه 16 بهمنماه سال 1386 08:58
طعم دموکراسی را می شود اینجا در هنگامهی پیش انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چشید. وارد آوردن اشکال آسان است اما این از نمونههای واقعی دموکراسی است که در کشوری که مدعی امپراطوری جهان است رخ می دهد و همین نکته است که ماجرا را اینهمه مهم می کند. در کشورهای ذره بینی جهان دولتها دموکراسی را به بهانهی منافع ملی سرکوب و...
-
روایت باززایی - ۷
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 02:31
تفسیر قوله علیهالسلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما. جان بسی کندی و اندر پردهای زانک مردن اصل بد ناوردهای تا نمیری نیست جان کندن تمام بیکمال نردبان نایی به بام چون ز صد پایه دو پایه کم بود بام را کوشنده نامحرم بود چون رسن یک گز ز صد گز کم...
-
روایت باززایی - ۶
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 02:28
تولدی دیگر - فروغ همه هستی من آیه تاریکیست که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم زندگی شاید یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد زندگی شاید ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میاویزد زندگی...
-
Carmen - The passion - Royal Ballet of Winnipeg - TCU Place
یکشنبه 14 بهمنماه سال 1386 02:17
حکایت ما
-
روایت باززایی - ۵
جمعه 12 بهمنماه سال 1386 19:27
ساحره آینه را پیش رویم می گذارد. می گوید چشمانم را ببندم و باز کنم. می پرسد چه می بینم می گویم او را. آینه با قاب نقرهای فیروزهکوبش قاب بیارزششی است برای تصویرش. می گوید خوب حالا؟ می گویم آغوشش، آغوشش را می خواهم. می گوید در آغوشش بگیر. دست در آینه می برم، آینه را می شکنم، وارد میشوم، او محو میشود و دستی دست...
-
Persephone Theatre - Quarry
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1386 11:20
بی مرزی یا مرز محو خیال و واقعیت، وجود و عدم، مرگ و زندگی، عشق و نفرت.
-
نشانهها
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1386 11:11
بند جاکلیدی که پاره میشود انگار که رگی از قلبم قطع شده باشد، درد در همهی سینهام میپیچد. نگاهش می کنم، در دستانم آرام خوابیده، انگار که مرده باشد. نوازشش می کنم. نه! نمرده است. می گذارمش کنار کیف پول. به تلخی می خندم. حالا تو خوشبختی.
-
روایت باززایی - ۴
دوشنبه 8 بهمنماه سال 1386 09:31
مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیدهی سیر است مرا، جان دلیر است زهرهی شیر است مرا، زهرهی تابنده شدم گفت که دیوانه نهای، لایق این خانه نهای رفتم و دیوانه شدم، سلسله بندنده شدم گفت که سرمست نهای، رو که از این دست نهای رفتم و سرمست شدم، وز طرب آکنده شدم گفت که تو کشته نهای،...
-
کلاغ
شنبه 29 دیماه سال 1386 10:58
«کلاغها همیشه جذبم کردهاند» این را که دوباره خواندم، کمی فکر کردم که ببینم چرا این حرف را زدهام. کلی کلاغ به ذهنم یورش آوردند. روزهای پاییز کودکیم در اصفهان، آن موقع که جنگزده بودیم و برگ درختها زرد میشد پر از کلاغ بود. چند سال بعد اولدوز و کلاغها ی صمد و اولدوز و عروسک سخنگو یش که کلاغهایش مهربانترین کلاغهای...
-
هلنا
دوشنبه 24 دیماه سال 1386 03:48
-
تنهایی - ۲
یکشنبه 23 دیماه سال 1386 23:32
مرد به نحو عجیبی نمیگذاشت از روبرو عکاسیاش کنم. هر وقت به سمت صورتش نشانه میرفتم با همین آرامشی که میبینید ۹۰ درجه میچرخید، بی اینکه کلامی بگوید یا حتی کمترین نارضایتی در چهرهاش دیده شود.
-
افرا - بهرم بیضایی
یکشنبه 23 دیماه سال 1386 03:17
کاش میدیدمش.