-
Memoirs of A Geisha
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1396 07:14
مدت زیادی بود که منتظر بود بخونمش، اگه از کتاب بحث فرهنگ و تاریخ رو حذف کنی داستانی بسیار کلیشه ای و پر از خاله زنک بازی داره.
-
بارون میاد جرجر پشت خونه ی هاجر
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1396 10:55
یکی از بهترین انیمیشن هایی که اخیرا دیدم.
-
I PUT A SPELL ON YOU BECAUSE YOU ARE MINE
شنبه 11 شهریورماه سال 1396 22:36
-
مرا تو بی سببی نیستی ...
شنبه 11 شهریورماه سال 1396 12:58
“مرا تو بی سببی نیستی به راستی صلت کدام قصیده ای ای غزل؟ ستاره باران ِکدام سلامی به آفتاب از دریچه ی تاریک؟ کلام از نگاه تو شکل می بندد خوشا نظر بازیا که تو آغاز می کنی! پس ِ پشت ِمردمکان ات فریاد کدام زندانی ست که آزادی را به لبان برآماسیده گل سرخی پرتاب می کند؟ ورنه این ستاره بازی حاشا چیزی بدهکار آفتاب نیست. نگاه...
-
باز هم هی مبریدش
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1396 22:14
-
صدای پای آب
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1396 00:37
شاید سنی نداشتم که آگاهانه بدونم یکی آرامش بخش ترین صدا واسم صدای آب روانه وقتی کنار یه جوی، نهر، آبشار یا فواره می نشستم و گوش می دادم. همیشه یه لطافت و ظرافت و حرکتی تو این موسیقی طبیعی حس می کردم که تشویقم می کرد مدتها تو سکوت بهش بدم و لذت ببرم. به دلیلش هم هیچوقت فکر نکرده بودم، دلیلی نداشت بهش فکر کنم تا سوفی به...
-
خنده هایش!
پنجشنبه 18 خردادماه سال 1396 08:49
حالا داره بزرگتر میشه و بزرگتر! عوض میشه، برمیگرده، سعی می کنه سینه خیز بره، یواش یواش تغییر می کنه، ولی یه چیز از صورتش حذف نمیشه، خنده. من بچه زیاد دیدم دور و ورم اما اینقده خنده رو ندیدم تا حالا! همیشه لبخند رو داره دلقک من! ولی مهمتر از همه وقتیه که صبحا از خواب پا میشه، راست راستی مثل یه غنچه وا میشه!این رو همه ی...
-
شاید وقتش باشد...
دوشنبه 8 خردادماه سال 1396 06:12
شاید وقت مردن باشد و زادن. خسته شده م از بودنم...
-
دو تجربه ی همزمان
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1396 19:36
حالا این چند مدت با چند تجربه ی جدید مواجهم: نگهداری همزمان از سوفی کوچولو و مادر عزیز مسنم شاید تجربه ی گرانبهایی باشه که باعث میشه کاملتر و بزرگتر بشم. اینکه چقدر نگهداری از یه پا به دنیا گذاشته و یه دنیا در نوردیده جالبه. اینکه هر دو چقدر برات عزیزنن و چقدر نگهداری از هردوشون میتونه شبیه باشه و ظریف و سخت،
-
Jar of Hearts - Christina Perri
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1395 22:08
-
Christina Perri - Tragedy
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1395 03:56
-
دیوانه ام کرد این ...
یکشنبه 8 اسفندماه سال 1395 11:22
-
جای پا
جمعه 29 بهمنماه سال 1395 03:44
خوب آدمای زیادی هستن که آدم باهاشون برخورد می کنه، کسایی هستن که میان و می گذردن و ردپایی ازشون نمی مونه بعضی ها در حد یه کم گرد و خاک، بعضی ها هم از اون جاپاهایی که روشون قدمگاه می سازن. اینا کسایین که میان و یه تغییر عمده توی تو ایجاد می کنن، تغییری که می تونه خیلی مثبت باشه یا خیلی منفی. مثلا کریس سوپروایزر دوره ی...
-
so enchanting, so mesmerizing, so magical, so eastern!
سهشنبه 26 بهمنماه سال 1395 04:50
-
نغمه ی خوابگرد - لورکا - ت: شاملو
جمعه 22 بهمنماه سال 1395 23:22
سبز، تویی که سبز میخواهم، سبز ِ باد و سبز ِ شاخهها اسب در کوهپایه و زورق بر دریا. سراپا در سایه، دخترک خواب میبیند بر نردهی مهتابی ِ خویش خمیده سبز روی و سبز موی با مردمکانی از فلز سرد. (سبز، تویی که سبزت میخواهم) و زیر ماه ِ کولی همه چیزی به تماشا نشسته است دختری را که نمیتواندشان دید. □ سبز، تویی که سبز...
-
Naked Before the Swords: Selected Poetry of Shams Tabrizi
شنبه 18 دیماه سال 1395 07:44
-
دلدار من رسید ...
جمعه 17 دیماه سال 1395 13:08
بیایید بیایید که گلزار دمیدهست بیایید بیایید که دلدار رسیدهست بیارید بهیکبار همهجان و جهان را به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست بر آن زشت بخندید که او ناز نماید بر آن یار بگریید که از یار بریدهست همهشهر بشورید چو آوازه دراُفتاد که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیدهست چه روزست و چه روزست چنین روز قیامت مگر نامهی...
-
Back to Black
یکشنبه 5 دیماه سال 1395 01:25
-
همه باوفایند، تو گل بی وفایی!
یکشنبه 23 آبانماه سال 1395 04:01
ابراهیم شریف زاده رفت!
-
وقتی که ....
دوشنبه 3 آبانماه سال 1395 06:16
خیلی گذشته، خیلی همه چی عوض شده، خیلی اتفاقا افتاده، خیلی کسا رفتن، خیلی کسا اومدن، خیلیا خندیدن، خیلیا گریه کردن، خیلی روزا گرم بوده، خیلی روزا سرد بوده، خیلی روزا بارون اومده، خیلی روزا آفتاب زده، خیلی پاییز، خیلی زمستون، خیلی تابستون، خیلی بهار، خیلی خواب، خیلی درد، خیلی بیداری، همه چی واسه همه عوض شده. من وقت...
-
مرداب
دوشنبه 1 شهریورماه سال 1395 01:32
-
هیپولیت (نمایشنامه) اثر اوریپید ترجمه محمد سعیدی
پنجشنبه 21 مردادماه سال 1395 01:09
غمگساری فدر بر عشق بی فرجامش به فرزندخوانده اش هیپولیت (نقاشی از آلکساندر کابانل) "هیپولیت: من از خدایانی که آنها را در شب پرستش می کنند خوشم نمی آید. غلام: فرزند، ما هرگز نباید حرمتی را که لازم است در حق خدایان بجا آوریم از یاد ببریم. هیپولیت: خدایان مختارند که بهرکس می خواهند نظر عنایت و احترام بیفکنند. آدمیان...
-
بارون درخت نشین - ایتاو کاوینو - ترجمه ی مهدی سحابی
دوشنبه 18 مردادماه سال 1395 02:50
صادق اگر بخواهم باشم می گویم که ترجیح می دادم وقت خواندنش را پای کتاب دیگری بگذارم. شیوه ی داستان گویی عالی است، خوب نوشته شده، کل ایده ی پشت مطلب هم بد نیست، خواندنی است و تا آخرش اداکه می دهی، اما آخرش چه؟ وقتی تمام شد حس می کنی که عجب کتاب بی نظیری بوده؟ چیزهای عمیق زیادی در آن هست؟ جواب من نه است. ولی خوب بود اگر...
-
مهتاب (Claire De Lune) کلاو دباسی (Claude Debussy)
یکشنبه 17 مردادماه سال 1395 21:52
هترین های پیانوی جهان اثر: مهتاب (Claire De Lune) خالق: کلاو دباسی (Claude Debussy) سال: 1890 نام اثر از شعری از وارلین شاعر فرانسوی می آید (شعر را در ادامه آورده ام) شعر مهتاب اثر پل وارلین (1887) الهام بخش دباسی در ساختن موسیقی اش برای پیانو: متن شعر به زبان اصلی (فرانسه) به همراه ترجمه ی فارسی اش Clair de lune...
-
آمریکایی آرام - گراهام گرین - ترجمه عبدالله آزادیان
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1395 06:07
کتاب خوبه، نه عالیه! بسیار بسیار زیباست. ارتباطی که بین عشق پایل به فونگ و دخالت آمریکا در ویتنام وجو دارد بی نظیر طراحی شده تو داستان. اینکه پایل فکر می کنه فونگ رو از چنگ فویلر در می آره و خوشبختش می کنه کاملا شبیه این نظریه است که آمریکا با ورود به ویتنام و آوردن دموکراسی و کوتاه کردن دست فرانسه و کمونیسم در حقش...
-
رودخانه ی بزرگ - ارنست همینگوی - ترجمه ی کیوان اسلامی
پنجشنبه 14 مردادماه سال 1395 06:06
شروع می کنی به خوندن. زیبا نوشته شده، تا چند فصل اسم های آدمای تو فصلا یکیه، ظاهرا داری یه رمان می خونی. هیچ جا بهت نگفتن که این جوری نیست. بعد یهویی می بینی فصلای جدید اصلا راجع به آدمای دیگن. به خودت می گی حتما بعدا نقششون تو ماجرا مشخص میشه. بعد کتاب تموم میشه و تو می فهمی اینا داستانای کوتاه پراکنده بودن. سعی می...
-
کودکی یک رِییس - ژان پل سارتر - ترجمه محمدعلی سپانلو
سهشنبه 12 مردادماه سال 1395 07:34
کتابی که زیبا نوشته شده و خواندنی و آموختنیه اما حس می کنی یه جورایی هدفش انتقام از یه طبقه ی اجتماعی خاص (بورژوا و ملی گرای افراطی) و پیام سیاسی مشخصی داره. اینکه سارتر سعی داره چگونگی رشد شخصیتی و روانی یه آدم از این طبقه رو توصیف کنه (با توجه به اسم کتاب که سعی داره دید کلی از این طبقه بده) برای من کتاب رو به نوعی...
-
آئورا - کارلوس فوئنتس - ترجمه عبدالله کوثری
شنبه 9 مردادماه سال 1395 19:21
یه داستان زیبا و بزرگ. خواندنی و فکر کردنی. مطمئنم تو زبان اصلی خیلی معرکه تره.
-
میراث -هاینریش بل - ترجمه ی سیامک گلشیری
جمعه 8 مردادماه سال 1395 08:36
اینکه یه نویسنده ی بزرگ باید همه ی کتاباش خوب باشن اصلا درست نیست و این کتاب یه دلیل خیلی خوبه. اینکه کسی که "عقاید یک دلقک" رو نوشته یه همچین چیزی رو نوشته باش بسیار عجیب به نظرمیاد. غیر از کلیت داستان که ساختار بسیار ضعیف و غیر جذابی داره بدترین مشکلش ظرفیه که نویسنده واسه روایت ماجرا انتخاب کرده است....
-
آس و پاس ها
دوشنبه 4 مردادماه سال 1395 23:13
حالا کتاب خونی هام جدی تر شروع شده اگرچه نوشتنم شاید هیچوقت مثل قبل نیاد. حس می کنم یکی ننوشتنم رو گرفته و حبس کرده بدجایی. همه چی تو این کتاب زیبا توصیف شده و دقیق. اینکه بیچارگی رو زیبا توصیف کنی سخته فقط وقتی می تونی به این زیباییی توصیفش کنی که دردش رو کشیده باشی و البته نویسنده ی قدری مثل اورول باشی. کاشکی اسم رو...