-
بهت شبانه (۱)
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1388 01:48
دستانش را از ساعد گرفتم و نگه داشتم. چشمهای گود افتاده و ریزش با ناباوری و تنفر به چشماتنم خیره شده بودند. تمام سعیش این بود که دستانش را برهاند. سعی می کردم تعادلی بین دستهای خودم و نیروی دستهای او برقرار باشد، آنقدر که نتواند به سمت من حرکتشان دهد ولی نه آنقدر که از سمت من حس تهاجم کند. این اولین باری بود که روبرویش...
-
The Searcher
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 21:25
He came to the river and asked the old man to ferry him over, and when they got off the boat on the other side, he said to the old man: "You're very good to us monks and pilgrims, you have already ferried many of us across the river. Aren't you too, ferryman, a searcher for the right path?" Quoth Siddhartha,...
-
خبر
سهشنبه 22 دیماه سال 1388 23:05
منتظر شعف ناک ترین خبر زندگیم هستم، شاید مرگ نزدیک باشد.
-
برکات غیر مترقبه
یکشنبه 29 آذرماه سال 1388 19:49
این سالها و روزها برای ایران برکت از آسمان می بارد. شاید واقعا از این بهتر نمی شد که احمدی نژاد رییس جمهور شود، اصلاح طلبان از صحنه حذف شوند، و اینک منتظری بمیرد. به قول بابا وقتی اجل کسی یا حکومتی رسیده باشد دیگر هیچ راهی برای ادامه برایش یاقی نمی ماند. حالا باید منتظر باقی برکات ماند.
-
لذت بالا رفتن
پنجشنبه 19 آذرماه سال 1388 21:59
برای کسی که اولین تجربهی درس دادن جدیش رو با یک زبان غیر از زبان مادریش و برای درسی که هیچ وقت خودش نگذرونددش برای دانشجویان سال آخری که کم از فرهنگ تحصیلشون میدونه رو از سر می گذرونه هیچ چیزی لذت بخش تر از این نیست که ببینه دانشجوهاش پتیشن نوشتن و دادن به رییس دانشکده که بیاد و درس ترم بعدیشون رو ارائه کنه.
-
نوشتن
جمعه 6 آذرماه سال 1388 20:44
دلم برای نوشتن لک زده. برای واقعا نوشتن.
-
بزرگان
پنجشنبه 9 مهرماه سال 1388 20:33
-
The Cove - Broadway Theatre
چهارشنبه 8 مهرماه سال 1388 20:15
-
My Sister's Keeper - Rainbow Theatre
چهارشنبه 8 مهرماه سال 1388 20:14
-
احمد ما
چهارشنبه 1 مهرماه سال 1388 21:01
احمد ما تو را به خدا زنده بمان. تو را به خدا. مگر ما چند نفر مثل تو داریم که این همه پاک و بی غل و غش باشند؟ تو عزیر دل منی احمد. زنده بمان زندگیم.
-
Inglorious Basterds - Centre Theatre
سهشنبه 31 شهریورماه سال 1388 02:37
-
Dismorphia - Graystone Theatre
دوشنبه 23 شهریورماه سال 1388 21:28
-
هیجان
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 23:08
یکی از چیزهایی که خیلی دربارهی خودم دوست دارم و لذت می برم، قابلیت هیجان زده شدنه، چیزی که با افتخار از کودکیم تا حالا همراهم آوردم. کمترین چیزی می تونه سر ذوقم بیاره و سرشار از زندگیم کنه. یه غذای خوشمزه، یه شعر زیبا، یه گجت جدید، .... امروز خیلی با یه کلمه ذوق کردم. وقتی امروز Vinyl Cafe رو از CBC گوش می دادم، یکی...
-
Stonning of Soraya M - Broadway Theatre
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 23:00
-
نفرین
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1388 23:10
-
درد دل
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1388 00:00
دوسال قبل، پیش از روزی که دست از پا درازتر، از ساختمان قدیمی آن سفارت برگردم، اینجا نوشتم: حتی فراموش میکنی که داشتی راه میرفتی؛ تهران، کشور ِ بیوفایی است. نشده است زنی را بسپاری به امان ِ این شهر ِ غریبه، برگردی پس بگیری. آنقدر بوق میزند این شهر، که این نه / آنیکی، یکی را سوار میشود. تهران، فقط دلتنگی به...
-
Little Ashes (Lorca and Dalli) - Broadway Theatre
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1388 22:27
-
سوال
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1388 23:51
چرا مرا برای درد کشیدن آفریده ای؟
-
LOST
شنبه 7 شهریورماه سال 1388 22:25
Lost اگر با من ارتباطی برقرار می کند به جهت همدردی است. به جهت این است که گم شده ام. همانگونه که بابا پنج سال پیش خوابش را دیده بود. و در این گم شدن فرصت یافته ام خودم را بهتر بشناسم. بهتر ببینم. بتوانم فرق بگذارم بین کسی که بوده ام، کسی که گمان می بردهام هستم، کسی که هستم، و کسی که دوست داشته ام باشم. این فرصتی...
-
Il Divo - Broadway Theatre
شنبه 7 شهریورماه سال 1388 21:57
-
پرواز لاشخورها
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 20:47
همیشه جنبش ها تندند، دوست و دشمن با هم قاطی می شوند و از هم شناخته نمی شوند، خوب و بد یکی می شوند، فرصتی برای نقد نیست چون الان وقتش نیست، وقت حرکت است. همیشه جنبش ها بهترین فرصت برای موج سوارانند. لاشخورها همیشه بالای جنبش ها پرواز می کنند.
-
درد
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 09:51
درد... سرد ... سرد ... سرد ...
-
دو سوی بازی
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1388 21:31
با دیدن این عکس ها حس غریبی به من دست میدهد. جس غریبی است. کسانی در برابر این دادگاه مسخره نشسته اند که زمانی خود قاضیان و مفتشان چنین دادگاهی بودهاند. کسی که خود بنیانگزار وزارت اطلاعات بوده، آن هم اطلاعات دههی شصت، حالا نیمه افلیج و جان برده از ترور به دادگاه آورده شده تا شاهد محکومیت و ویرانی زندگی سیاسی خود...
-
خسته تر از همیشه
دوشنبه 2 شهریورماه سال 1388 23:04
خیلی خستهم، خیلی ...
-
Orphan, Rainbow Theatre
دوشنبه 2 شهریورماه سال 1388 23:02
-
اپیدمی
شنبه 31 مردادماه سال 1388 21:27
تنت بوی خون می دهد و من مانده ام فاحشهای که باکرگی آسمانبت را از تو ستانده کیست؟آیا او دژخیمی است در اوین یا منم یا خود تو؟من می شناسمش، از خیابانهایی میآید که هر روزه باکرگی را از تو می گیرند. از چشمهایی بینهایتی که لباس بر تنت می درند. از آلتهای بسیاری که از دیدن تن پوشیدهات به استمنا میرسند. من از دژخیمی می...
-
ساعت پنج عصر، لورکا، ترجمهی شاملو
جمعه 30 مردادماه سال 1388 22:09
1 زخم و مرگ در ساعت پنج عصر. درست ساعت پنج عصر بود. پسری پارچهی سفید را آورد در ساعت پنج عصر سبدی آهک، از پیش آماده در ساعت پنج عصر باقی همه مرگ بود و تنها مرگ در ساعت پنج عصر باد با خود برد تکههای پنبه را هر سوی در ساعت پنج عصر و زنگار، بذرِ نیکل و بذرِ بلور افشاند در ساعت پنج عصر . اینک ستیزِ یوز و کبوتر در ساعت...
-
Lost - Season 2 - DVD
جمعه 30 مردادماه سال 1388 21:51
-
Lost - Season 1 - DVD
جمعه 30 مردادماه سال 1388 21:50
-
Harry Potter and Half-blood Prince, Banff Theatre
جمعه 30 مردادماه سال 1388 21:49