-
هند
جمعه 24 اردیبهشتماه سال 1400 07:58
امروز با سواتیکا، گرافیست کورس هام تو هند، جلسه داشتم، نیم ساعت تمام داشت از کرونا و اینکه چقدر اذیتش می کنه صحبت می کرد و گوش می دادم، می ذاشتم تا یک ساعت دیگه هم می رفت. مجبور شدم کلی دلداریش بدم، خیلی سخت می گذره به آدما.
-
سنگ خورشید - گزیده 4
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1400 03:05
پیکرت را سفر میکنم، گویی که جهان را، شکمت بازاری است، فراوان-متاعش خورشید، پستانهایت دو کلیسایند، خیمهگاه نمایشهای بدیع خون، نگاهم پیچکوار در برت میگیرد، شهری هستی مقهور دریا، حصاری هستی که برق میشکافدش، به دو نیمه ی هلو رنگ، قلمرویی از نمک، صخرهها و پرندگان، به فرمانروایی ظهری سبکسر، در ردایی به رنگ...
-
سنگ خورشید - گزیده 5
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1400 03:05
قامتت را میپیمایم، چونان که رودخانه را، پیکرت را سفر میکنم،آنگونه که جنگل را، چون پاکوب کوهی که به پرتگاهی می رسد، بر ستیغ اندیشهات راه می گذارم، و ناگاه سایهام از پیشانی سپیدت سقوط میکند، سایهام متلاشی میشود، تکههایش را جمع میکنم، و بیتنم می روم، کورمال راهم را میجویم، راهروهای بیپایان خاطره، درهایی که...
-
سنگ خورشید - گزیده 3
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1400 03:02
شبیخون حضوری، گویا که انفجار یک آواز، همچون که نغمهخوانی باد در عمارتی سوزان، نگاهی که جهانی را، با همّهی دریاها و کوههایش، به هوا بازمیایستاند، بدنی از نور، بازتابیده از میان عقیقی، ران هایی از نور، شکمی از نور، خلیج ها، سنگی خورشیدی، تنی ابررنگ، به رنگ روزی چست و چابک، زمان برقی می زند و کالبدی می یابد، جهان از...
-
مامانم
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1400 01:21
عزیز دلم، دلم تنگ شده براش، مدت زیادی بود به دلایل مختلف حرفی نمی زد، کرونا و تنهایی و پرستار و ...، می گفت چیزی برای گفتن نداره، به مرضیه گفتم رو دو موضوع تمرکز کنه یکی اینکه ازش دستور غذا بپرسه، دیگه اینکه ازش بخواد قصه های کودکیش رو بگه، ظاهرا دوباره شروع کرده به حرف زدن. فداش بشم!
-
مسیح
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1400 00:40
واقعا حضور مسیح علی نژاد یکی از ضروری ترین حضورهاست ، با اون همه شجاعت و فراستی که داره. همینه که نجاست های اصلاح طلب ازش وحشت دارن و تنفر!
-
الف لیله و لیله - ام کلثوم
سهشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1400 19:44
-
پنج روز
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1400 23:14
سوفی اولین سفر کمپینگش (البته با کمپر) رفت، این دختر باید عاشق طبیعت بشه! کل هدف اینه!
-
کوهنوردی
شنبه 4 اردیبهشتماه سال 1400 05:17
کوهنوردی های هفتگی م رو دوباره شروع کردم، هیجان انگیزه، آدم حسابی هایی که هستن، گوزن هایی که توی برف بالای کوه می بینیم.... این دفعه به یه کتاب کافکا و کلی چیز دیگه معرفی شدم و به کانسپت تاریخ مشترک ادبیات و علم و جزیی تر نگاه هر دو به حیوانات. عالیه!
-
سیاست ایران
یکشنبه 29 فروردینماه سال 1400 20:35
این روزها با دنبال کردن سوشیال میدیای متفاوت و خصوصا کلاب هاوس و تا حدی هم دوستانم تو واتس اپ دارم به اونجا نزدیک می شم که هیچوقت نگران وضع ایران نشم، حضور کثیف اصلاح طلب ها و فریب خوردن ایرانی ها توسط اونها نشون می ده راهی برای نجات نیست. حرص نباید پاش خورد.
-
سوفیای شاهین نجفی
شنبه 28 فروردینماه سال 1400 19:56
https://www.youtube.com/watch?v=9h0_VKdLupk
-
سنگ خورشید - گزیده 2
جمعه 27 فروردینماه سال 1400 20:53
نامت را از یاد بردهام، ملیوسینا؟ لورا، ایزابل، پرسفانی، ماری ؟ صورتت تمامی اینانست و هیچکدامی، تو تمامی ساعاتی و هیچ یک نیستی، تو درختی و ابری، همه ی پرندگانی، تکستارهای، تیغهی ساطور جلادی و طشت پر خونش، پیچکی که میخزد، به دور روح میتابد، ریشهاش را برمیکند، و از خودش بیخود میکند، آتش-نگارهای بر لوحی یشمین...
-
سنگ خورشید - گزیده 1
جمعه 27 فروردینماه سال 1400 20:22
به عصرگاهی از شوره و سنگ، با دشنه ی ناپدیدت، با خطّی ناخوانا و سرخ بر پوستم رج می زنی، و زخمهایت، ردایی از آتشم میپوشانند، تا انتهای درونم می سوزد، پی آب میگردم، در چشمانت آبی نیست، از سنگند، پستانهایت، شکمت، و کفلهایت از سنگند، دهانت طعم ِ غبار میدهد، دهانت طعم ِ زمانی مسموم را میدهد، تنت طعم ِ چاهی کور را...
-
کلاب هاوس و دو تجربه
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1400 08:16
امروز برای اولین بار نشستم پای کلاب هاوس و گوش دادم و دو تجربه داشتم. یکیش یه کلاب موسیقی بین المللی بود که چند نفر از این ور اون ور دنیا اومده بودن و بداهتا هم نوازی و هم خوانی می کردن اکثرا با تم جاز. دیوانه وار قشنگ بود و کلی ناراحت بودم که تموم شد. یکی دیگه ش یه بحث سیاسی بود راجع به جنبش سبز و اصلاح طلبان و ......
-
Epiphany
پنجشنبه 5 فروردینماه سال 1400 16:27
اگر دختر دیگه ای داشتم اسمش رو می ذاشتم Epiphany
-
سوسن تسلیمی تا داریوش فرهنگ
سهشنبه 3 فروردینماه سال 1400 20:37
مصاحبه ی سوسن تسلیمی رو گوش کردم و اشکم در اومد، این که زن این بشه و شوهر اون نشون دهنده ی کثافتیه که سینمای ایران بهش مبتلاس.
-
منّی و منک
دوشنبه 2 فروردینماه سال 1400 18:46
منّی رسالَهُ حُبّ و منکِ رِسالَهُ حُبّ و یَتَشَکَّلُ الرَّبیع
-
بهار بی منوچهری نمی شود
شنبه 30 اسفندماه سال 1399 22:22
امسال اینجا هوا بهاریه و من هم مثل همه با آستین کوتاه بیرون می رم و ذوق می کنم. همه چی خوب به نظر میاد و عالی پیش می ره. مثل سال های قبل حس می کنم بهار بی منوچهری نمیشه. هیچ نقاشی تا حالا نتونسته بهار رو به این هنرمندی با کلمات نقاشی کنه. کاش وقت داشتم و بیشتر به دنیا معرفیش می کردم. این رو دوباره می ذارم اینجا چون...
-
عشق من!
دوشنبه 11 اسفندماه سال 1399 01:09
حالا دیگه خانمی شده این دختر! انقده خوب و خانمه این دختر که عشق منه! ناز، خوش زبون، مهربون، بامزه و عاقل!
-
من عاشق چشمت شدم | علیرضا قربانی
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1399 19:25
-
امید
جمعه 24 بهمنماه سال 1399 22:19
بعد از سالها ناامیدی از مردم میمون صفتی که بین دو جناح تباهی به بازی گرفته شده بودن این شعر بی نظیر رو از کسی به نام مسعود جعفری زاده دیدم که کورسوی امیدی دمید: ما با دروغ و شعبده منتر نمیشویم لوطی! نگیر معرکه، عنتر نمیشویم دوران خرسواریِ رندان به سر رسید پالان ندوز شیخ، که ما خر نمیشویم هردو جناح، فاسد و...
-
دیدار شمس و مولانا
پنجشنبه 9 بهمنماه سال 1399 06:32
نشده تا حالا این رو ببینم و آخرش نزنم زیر گریه!
-
انبساط خاطر
دوشنبه 8 دیماه سال 1399 05:00
یه چیزی از عبدالحسین برزیده خوندم که خیلی با حال بود. ظاهرا جلسات این مثلا هنرمندان که خیلی هاشون تا کمر دولا شده بودن با رهبری برای این بوده که باعث انبساط خاطرش بشن و بخندوننش یعنی ... "برزیده دربارهی اینکه آیا قرار بود پیش از کرونا این جلسات تکرار شود و یا اینکه با جمعهای دیگری قرار بود که پیگیری شود، گفت:...
-
اشک
دوشنبه 1 دیماه سال 1399 19:50
این روزا اشکم در مشکمه. هی یاد ایران میفتم گریه م می گیره، یاد پزشکان جنایتکاری مثل این زنیکه ی لجن محرز که جلوی خرید واکسن وایسادن، عکسای شب یلدای مادر ستار رو دیدم زار زدم، حتی رقص مجری ایرانی فاکس رو به خاطر شب یلدا که دیدم گریه م گرفت به خاطر کشوری که این همه بیچاره س. الان هم دارم گریه می کنم!
-
کشف تازه
یکشنبه 30 آذرماه سال 1399 23:04
تازه Chaïm Soutine رو کشف کردم. زیبایی در نقاشی هاش موج می زنه. به لیست محبوبانم اضافه شد.
-
شوپنهاور و معنای زندگی ٢ - هیچوقت راضی نیستیم!
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1399 20:57
یکی از پایه های تحلیلی که شوپنهاور از زندگی می کند این است که انسان هیچ وقت از هیچ چیز راضی نمی شود، این واقعیتی است که همه ی من و شما با اینکه از ته دل به آن اعتقاد داریم شاید در ظاهر به آن توجه نکنیم و نحوه ی کارکردش را ندانیم و این شوپنهاور است که زحمتِ توضیحش را برایمان کشیده است. برای اینکه ماجرا روشنتر شود...
-
خنده
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1399 20:15
هیجوقت انقده نخندیده بودم پای چند تا کامنت.
-
شاهنامه، خوانشی دیگر ١۴ – دیوها کیستند؟ دو خوانشِ پایانی: گناه و بَلا
دوشنبه 24 آذرماه سال 1399 04:57
گفتم که پدیده های متفاوت نادلخواه و ناپسندی گرد هم آمده اند تا دیوهای شاهنامه را بسازند و همین رازِ چندوجهی بودن شخصیت آنهاست. دشمنان سرزمینی و خدایانشان را دو نمونه از این پدیده های ناخوشایند دانستم. این بار دو پدیده ی دیگر را که در نهاد دیوها ترکیب شده اند بر خواهم شمرد. شرّ و گناه دیوها در اَوِستا و دیگر کتب...
-
شوپنهاور و معمای زندگی ١ –- این گربه ی وحشی!
یکشنبه 23 آذرماه سال 1399 20:40
آرتور شوپنهاور را به دلیل شکل و نوع نگاهش توی همین عکسی که می بینید گربه ی وحشی می نامند. شبیه است نیست؟ اول کلام اینکه اگر فقط دنبال خوش بینی و حرفهای مثبت هستید و از جمله عزیزانی هستید که پی انرژی و محرک های انگیزشی برای زندگی شانند بهتر است دست از این گربه ی وحشی بردارید و دنبال زندگی خوش و خرمتان و کلی فیلسوف گل...
-
بهترین های اسمهان
چهارشنبه 19 آذرماه سال 1399 07:23