این روزا دارم مستاصلانه دنبال یه چیز جدید می گردم، یه چیز تازه...
فک کنم بایست یه شروع تازه کنم...
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
من دلم بابا می خواد خیلی ....
این کلمه ای نیست که دوست داشته باشم. بوی مرداب می دهد، بوی مرگ مغزی...
چرا من این همه خسته م؟ چرا؟
هیچی بدتر از این نیست که احساس کنی داری خنگ می شی ...
دلم می خواد بخونم، بنویسم...
این روزها منتظرم. منتظر تو. بی تابانه.
کاش بمیرم....