دلم، دلم...

می دونی چقده گریه نکردم؟ خیلی وقته... دلم داره می ترکه... دلم کلی گریه می خواد... دلم خسته س... دلم می خواد کلی گریه کنم و بعد بخوابم تا ابد.... دلم حافط می خواد، مولانا، شمس، شاملو... دلم بارون می خواد، خیس شدن... دلم بابا رو می خواد ... دلم خسته س، تنگه ... دلم خودم رو می خواد که این روزا حسابی گمش کردم... دلم گریه می خواد... کلی گریه ... دلم خدا رو می خواد که منو یادش رفته .... دلم تو رو می خواد ... تو رو .... تو رو .... 

 

...

کاشکی ...

احمق

نمی دونم وقتی جایی کسی منتظرم نیست چرا واسه رفتن هیچان زده ام؟ چرا من همیشه احمقم؟

باز

چی باعث میشه وقتی که می دونم تموم شدم  باز بخوام شروع کنم؟ وقتی دلم یه خواب ابدی می خواد سعی کنم دوباره چشام رو باز کنم؟ تو؟ بارون؟ خورشید؟ بهار؟ تو؟   

 

خوابم میاد... من خوابم میاد... خیلی خوابم میاد...

باز

چی باعث میشه وقتی که می دونم تموم شدم  باز بخوام شروع کنم؟ وقتی دلم یه خواب ابدی می خواد سعی کنم دوباره چشام رو باز کنم؟ تو؟ بارون؟ خورشید؟ بهار؟ تو؟   

 

خوابم میاد... من خوابم میاد... خیلی خوابم میاد...

خسته

من چقد خسته م .... خسته ...

...

دلم، دلم، دلم ...

...

...

خودم

چقدر به کسی شبیه خودم نیاز دارم که باهام حرف بزنه. همونجور که وقتی بقیه نگرانن من باهاشون حرف می زنم. حیف که نیست. همینه که مجبورم با خودم حرف بزنم.

گذشت ...

گذشت زمان عمر و  به دل عشوه می خریم هنوز 

که دل به دست کمان ابرویی است کافرکیش