گنچشک ها

أشهد بالعصافیر التی تطیر من عینیک
‏إلی قلبی، ‏أشهد أننی أحببتک مرّة
‏ومازلت...

‏گواهی می‌دهم به گنجشک‌هایی که از چشم‌های تو تا قلبِ من پرواز می‌کنند،
گواهی می‌دهم که من یک بار عاشقت شدم
‏و هنوز هم... ‏

غاده السمان

قصی حاتم العراقی - أغنیة "أشوفک وین یا مهاجر"


این هم از مزایای معاشرت با اسکندره:


تو را یاد کردم 

در حالی که آسمان ابری بود

یادت دلتنگم کرد

و اشک و باران در هم آمیخت...

کجایی که بی نام و نشانی 

و اثری از تو نیست

دریا تو را از من دور کرد

اما من، پلی می‌سازم از قلبم برای رسیدن به تو

کجا ببینمت ای سفر کرده

به من بگو به کدام دیار رفته‌ای؟

دوریت برایم آسان نیست

بیا و مرا آرام کن!

دوریت تمام آزردگی است

عقلی برایم نمانده است

روزی که رفتی

از دوریت به شعر پناه بردم

و تو گمان نمی‌کردی 

که من شاعر شوم

بگو کجا ببینمت...

کوه و سوفی و عشق

دیروز (باورم نمیشه) سوفی تونست تمام راه Fullerton Loop  رو که من هفتگی با گروهمون می رم بیاد (البته به مدد یه کم کیت کت). موقع برگشتن داشتم از برنامه ی ideas   سی بی سی، برنامه  ای رو که درباره ی منطق الطیر بود و یه اجرای نمایشیش گوش می دادم که درباره ی عشق صحبت می کرد. یهویی وسطش سوفی پرسید چرا این همه داره می گه Love? گفتم چون :Love مهمه، خیلی مهمه. گفتم می دونی Love یعنی چی؟ گفت:


Love means when I fall and get a booboo you and mommy kiss it and hug me!



زالوهای انتخاباتی

این روزها که نگاه می کنم یه بار دیگه متوجه می شم  که فقط زالوهایی که از قِبُلِ نظام و روابطشون باهاش انتفاع مالی دارن  دارن دنبال می کنن ببینن که کی میشه یا نمیشه تا سبک سنگین کنن منافع مالیشون ,و ارتباطشون با قدرت چقدر ممکنه صدمه بخوره. انگل ها! فقط انگل های رانت خوار!

گل و گیاه

امروز تابستون عالی شروع شده، با کلی درختکاری و باغبونی

راه مخفی

با سوفی مار پله بازی می کنم سرم رو بر می گردونم می بینم سه  ردیف بالاتره، می گم تقلب کردی، می گه نه یه راه مخفی بلد بودم 

حاج دباغ و روشنفکری

دارم مناظره ی پسر سروش و ده نمکی رو گوش می دم سر حمله های انصار به سخنرانی های سروش، جالب بود که ده نمکی بهش می گفت که پدر شما و اکبر گنجی و مخملباف این سنگ بنا رو گذاشتن ما هم تو دهه ی هفتاد ادامه دادیم، مال شما خوب بود مال ما بد؟

ده نمکی بهش می گه تو داری پرش می زنی از روی دهه ی شصت، ما تو دهه ی هفتاد هر کاری کردیم از شما یاد گرفتیم


دقیقا داره مطرح می کنه که چطور اول با چماق وارد بشی، فضا رو تسخیر کنی، بعد خودت رو به عنوان ناجی جا بزنی و بشینی تو کرسی ضد خشونت و مدعی آزادی. روش چماق-مداری برای رسیدن به نخبگی اجتماعی