-
دیو-دد-انسان
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 21:10
این اولین باریه که این رو که می شنوم به کسی دیگه فکر نمی کنم به خودم فکر می کنم: از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست دیگه دور و ورم دنبال انسان نمی گردم، اینجا دنبالش می گردم. دوست دارم یه بیل و کلنگ وردارم و یه فانوس. قلبم رو حفر کنم تا به یه جایی برسم که تویی. جایی که اون فانوسه باید بره گم شه. حتی چشمای من باید برن...
-
من ز تو دوری... نتوانم دیگر - یولدوز توردیوا
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 09:38
-
رنگ تعلق
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1390 08:29
موارد دیگه ای هم هستن که باید به نوشته ی قبلی اضافه کنم: ششم اینکه وقتی می خوای تغییر بزرگی بکنی باید آماده ی این باشی که دنیا باهات مقابله کنه. واقعیت اینه که چه آدما چی شرایط هیچکدوم از تغییرات عمده ای که تو رو از محدوده ی نرمال منحنی جابجا می کنن خوشحال نمیشن. همه دوست دارن تو رو پر از اینرسی در جا زدن و تغییر...
-
تخته بند تن
سهشنبه 21 تیرماه سال 1390 22:16
رشد شخصیت فرد نیاز به پیش نیازهایی دارد که تا تامین نشوند این رشد اتفاق نمی افتند: یکی خودآگاهی نسبت به نیاز به رشد است. رشد شخصیت در دوره ی پس از بلوغ به شکل ناخودآگانه کمتر رخ می دهد و اگر هم رخ دهد بسیار بطئی است. آنچه نیاز اصولی رشد شخصیت فرد است احساس نیاز به رشد است. آدمی باید از خود به جان آمده باشد و نیازمند...
-
راز
دوشنبه 20 تیرماه سال 1390 11:11
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی نه چو مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی این شعر را از کجا آورده ای که به جان من آشناست؟ در این زمان؟ در این بهت؟
-
LOST
یکشنبه 19 تیرماه سال 1390 23:48
تنها اثری که به اندازه ی لاست در زندگیم تاثیر گذاشته کتابی بوده از مارکز. بعد از مدتها وقفه، همانطور که برای کتاب مارکز اتفاق افتاد، حالا فصل آخرش را می بینم و هر لحظه اش برایم زندگیست. مرزی را برایم تصویر می کند که مدتهاست پیش می گشته ام: مرز خوبی و بدی.
-
به کجای این شب تیره، بیاویزم قبایم را؟
جمعه 17 تیرماه سال 1390 20:51
از این مردان گروهی دل به کسانی بسته اند که چکمه های سراسر خون آلودشان را واکس اصلاح طلبی نیز به کار نیامده است. از این مردان کسانی هستند که یاران خیانت پیشگانیند که مجاهدتشان در هم سفرگی با دشمنان این سرزمین خلاصه شده است. از این مردان کسانی هستند که مریدان اسپرم دیکتاتور سابقی هستند که خود بر ستمش شوریده اند. از این...
-
خیامی بوشهری
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1390 22:30
درهم تنیدگی فرهنگ موزاییکی ایرانی - نیهیلیسم ماده گرایی از دیار باد و بیابان که سرانجام خود را در بزم مردان دمام و دریا می یابد. اشتراک خیام و بوشهریان در در این است که هر دو معلومشان نیست این دم که فرو برند برآرند یا نه!.
-
خانه ی کوچک
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1390 04:05
خانه ی کوچک ( A Little Home on the Prairie ) رو دوست دارم. صداقت و عشقی توش موج میزنه که توی سریالای جدید کسری هم ازش پیدا نمیشه. امروز یه نقل قول بامزه توش بود. لورا و مری راجع به یه دعوای احمقانه که سر ناقوس کلیسا اتفاق افتاده بود صحبت می کردن. باباشون می گفت که : Grown ups can be sometimes very stubborn even more...
-
من ز تو دوری... نتوانم دیگر - شجریان
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1390 10:36
-
تو و تنهایی و من
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 10:52
تو از تنهاییم نخواهی کاست، تو تنهاییم را کامل خواهی کرد همانگونه که خداوند تنهایی تو را.
-
آرزوی پرواز
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 09:41
گفت که با بال و پری، من پر و بالت ندهم در هوس بال و پرش، بی پرو پر کنده شدم تا حالا بهت گفته بودم من اینا رو نمی نویسم؟ خودشون اینجا نوشته می شن؟
-
پس چه ترسم، کی ز مردن کم شدم؟
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1390 21:12
این روزا روزایِ غریبیه. آرومم و سنگین. خسته نیستم. منتظرم. منتظر خیلی چیزا. منتظر آتیش، باد، بارون، رعد و برق، آفتاب، رنگین کمون. منتظرِ دریا، خواب بعدازظهر، تنهایی، مرگ و تولد. مدتهاست که از آدمیت مسخ شدم، ققنوس شدم، اینو میدونستی؟ مدتهاست دردکشان می سوزم، به دست خودم خاکسترم رو به باد و بارون میدم، صبورانه زمان رو...
-
عروسی
یکشنبه 5 تیرماه سال 1390 15:12
عروسی جرمی و کیتی بود. خیلی خیلی خوش گذشت. بچه های گلی که واقعا لیاقت همدیگه رو دارن. هر دو مهربون و نازنین. راجع به جرمی دیشب به برادرزنش می گفتم چیزی که من راجع بهش به جرمی غبطه می خورم اینه که اگه خوبه اصلا تلاشی واسه این کار نمی کنه، پسره ذاتا نمی تونه بد باشه. بعد از مدتها کالینز رو هم دیدم. تازه فهمیدم که کلی...
-
خدای من
دوشنبه 30 خردادماه سال 1390 08:29
من خدام رو خیلی دوست دارم چون خیلی دوستم داره. بده بستونه دیگه. البته بیشتر میده تا بستونه. می خواست نخواد خوب. خودکرده را تدبیر نیست.
-
چند تا چیز
پنجشنبه 26 خردادماه سال 1390 21:13
چند تا چیز: - رکورد شنام رو شکستم ۲۵ بار بدون توقف و بدون خستگی البته... هورا... - من عاشق پیاده رویم. - با مسئلهای که Doug داده بود حل کنم کلنجار می رفتم. برای چند ساعت احساس وحشتناکی بود که فکر می کردم خنگ شدم. بعد از یه تنفس بهترین راه حل سریع و پایدار رو واسش پیدا کردم. خوشحالم که باهوشم. - چه بارون قشنگی بود...
-
بارش
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 21:07
منتظرم که بباری. دانهدانه، بهترین سلولهای تنم را دستچین کردهام و در چشمانم گرد آوردهام تا شاهد آن گاه باشند که قطره قطره از آسمان میباری، از درز در راه به خانهام میجویی، و به گودال بزرگ حیاط روانه می شوی تا در قامت برکهای آرام و عمیق بیاراییش. و من تا آنگاه چشمانم را به زلالی زمزم نیز نخواهم شست.
-
بی انتهایی رذالت ...
شنبه 21 خردادماه سال 1390 22:10
Iranian Woman's Testimony of Rape and Torture from Human Rights in Iran on Vimeo . خیلی وقت بود که این همه گریه نکرده بودم .... رذالت انسانی بی پابانه...
-
هَله! رواست!
جمعه 20 خردادماه سال 1390 03:22
خواب دیدم جمعیّتی عظیم، و تو در آن خانه، حالِ عظیم خوش: روی سرخ شده و مستی میکردی. و من میگفتم که «هَله! رواست! مستی کن!» من چقدر چقدر چقدر چقدر چقدر بی اینکه بفهمم دلم برای شمس تنگ شده بود. منِ نفهم!
-
مرثیه ی گیل گمش بر انکیدو
شنبه 14 خردادماه سال 1390 04:27
گیل گمش رو خیلی وقت پیش خوندم. کتابی بود که مبهوتم کرد. وقتی خوندم به این نتجه رسیدم که اینکه بگم گیل گمش کافی نیست. باید بگم "گیل گمش با ترجمه ی شاملو". این ترجمه بی نهایت زیباست. چندین مطلبش رو خیلی دوست داشتم اینجا بنویسم. یکیشون مرثیه ی بی نظیر گیل گمش برای انکیدوه و یکیش پاسخی که گیل گمش به اشتر میده....
-
Trojan Woman - Euripides
یکشنبه 8 خردادماه سال 1390 05:03
نمایشنامه های این مرد دیوانه کننده ن. حتی باور اینکه اینها چهار قرن قبل از میلاد نوشته شده ن خیلی سخته.
-
آخرین
شنبه 7 خردادماه سال 1390 06:55
امیدوارم این دیگه آخرین امتحان زندگیم باشه .. خسته م...
-
در مدح تنهایی
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 03:03
کسی که از تنهایی فرار میکند از خویشتن فرار میکند. تنهایی توست، تویی که هستی، تویی که از خودت فرار نمیکنی، تویی که آنی شدهای که میبایست باشی. که دوست داشتهای باشی. تویی که تنهاییت را به گرانبهاترین بها هم نمیفروشی. تنهایی مقدس است، زیباست، عمیق است، مهربان است، دوست داشتنی است.... بزرگ کسی باید باشد تا آنقدر...
-
اشک و خیام
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 04:35
با خیام هم می شود گریست. باور میکنی؟ حتی با این شعر هم می شود گریست: می خوردن و شاد بودن ایین منست. فارغ بودن ز کفر و دین :دین منست. گفتم به عروس دهر کابین تو چیست؟ گفتا دل خرم تو کابین من است.
-
ماهی
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1390 08:57
این چند روز حس ماهی بودن د ارم. می پرم تو استخر و بدون اینکه حتی سرم رو بیرون بیارم میرم و برمی گردم تا وقت استخر تموم میشه و غریف نجات به زور خبرم می کنه که بیام بیرون. حس می کنم می تونم ساعتها بدون وقفه شنا کنم بدون اینکه خسته بشم مثل ماهی. انگار که این آب خونه م باشه، هوام باشه. کاش می شد پرنده بودن رو هم تجربه کرد...
-
درباره ی ماکیاولی
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1390 08:54
بعد از اینکه شهریار رو خوندم دو کتاب درباره ی ماکیاولی خوندم. یکی ماکیاولی اثر کوئنتین اسکینر با ترجمهی عزت الله فولادوند بود که هم خودش عالی بود و هم ترجمه ش و یکی دیگه هم ماکیاولی و اندیشهی رنسانس نوشته (به فرانسه) و ترجمهی رامین جهانبگلو بود که هم خودش و هم ترجمهش چرت بود. چیزی که توش خوب بود نقل قول ها از...
-
شنا
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 23:49
من چقده بهتر از قبل شنا می کنم. ظاهرا هورا...............
-
شهریار ماکیاولی
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 03:11
شهریار ماکیاولی زشت است و زیبا. زشتی کتاب از نیکولو نیامده است از آدمها ( همین من و توها را می گویم) آمده است. زشتی کتاب همان چیزی است که تاریخ بشری به آن اندوده شده است. زشتی که زشت است اما کاملا طبیعی است چون از آن بشر است. هیچ چیز این زشتی غیر طبیعی نیست، هیچ جایش غریبه نیست. روایتی بسیار دقیق است از آنچه آدمی است....
-
Medea - Euripedis
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 22:02
-
ماکیاولی مرد راستی
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 04:19
امّا مرا سر آن است که سخنی سودمند از بهرِ آن کس که گوش شنوا دارم پیش کشم. و بر آنام که به جایِ خیال پردازی به واقعیّت روی میباید کرد. بسیاری در بابِ جمهوریها و پادشاهیهایی خیالپردازی کردهاند که هرگز نه کسی دیده است و نه شنیده. شکاف میانِ زندگیِ واقعی و زندگیِ آرمانی چندان است که هرگاه کسی واقعیّت را به آرمان...