قدم به قدم

فکر کنم  (به قول شایان) پروژه هام واسه سوفی داره ثمر می ده. این رو می نویسم شاید روزی اینجا رو بخونه. خوب قدم های اول رو خیلی وقته شروع کرده اما این تابستون نقطه عطفی بود. 

- اسکیت رو هنوز چک نکردم اما مطمئنم بعد از کمپ وین اسپرت باید خوب راه افتاده باشه. پایه ش ردیف شه بقیه ش تمومه. 

- دوچرخه رو که همون رو ز اول کمپ راه افتاد و چرخ کمکی رو ورداشت. حسابی ذوق زده بودیم! امیدوارم تا آخر تابستون کاملا مسلط شه تو سربالایی، سر پایینی. زمانی که بتونه باهام مسیر کنمور به بنف رو بره عیدی خواهد بود برام. 

- شنا رو با کلاس های این تابستون داره به شدت پیشرفت می کنه. مهم اینه که خیلی علاقمنده. تا آخر تابستون خیلی جلو خواهد بود اگر ادامه پیدا کنه. 

- ریاضی رو خیلی خوب داره می ره . الان تقریبا وسط های کلاس دومه. اما سخته قانعش کنی بشینه اگر یه کم دور شده باشه. اما خیلی ازش نمی خوام چون می دونم خسته می شه. اهمیت ریاضی براش به خاطر تاکید مدرسشه رو ریاضی که یکی از بهترین های کاناداس تو این زمنیه. احتمالا کمپ ریاضیش رو کنسل کنم بزارمش نینجا. 

- اما و اما هنوز تلاش هام برای رو وا کردنش جواب نداده. کلاس های آواز کر نمی دونم چقدر ثمر داد. اما امیدوارم کمپ هفته بعد که تئاتره بتونه زبونش رو جلوی بقیه باز کنه و صداش رو بلند کنه. ببینیم چی میشه. 


کماکان دختریه که آرزوش رو داشتم. بهترین!



ریشه شناسی

تا حالا ناخودآگاه بوده اما الان خودآگاهانه متوجه گرایش تحلیلیم به ریشه شناسی موضوعات شدم. اکثرا چیز عالی ایه اما صدمات موضعی و کوتاه مدت هم می زنه. 

بهار

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید

چه بی‏ نشاط بهاری که بی ‏رخ تو رسید

نشان داغ دل ماست لاله ‏ای که شکفت

به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

بیا که خاک رهت لاله ‏زار خواهد شد

ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

به یاد زلف نگون‏سار شاهدان چمن

ببین در آینه ‏ی جویبار، گریه ‏ی بید

به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست

ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟

چه جای من؟ که در این روزگار بی‏ فریاد

ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید

درد

درد محمدرضا تمام وجودم رو آغشته کرده، دردی که نمی خوام بزارم بره. 

دو تا کتاب

این روزها دو تا کتاب خوب دستمه که امیدوارم به زودی تموم کنم. کاش وقت بیشتری داشتیم برای تمرکز روی خوندن. 

The Odyssey - Translated by Emily Wilson


خیلی  وقت بود منتظر بودم بخونمش. یه زمانی سالیان قبل اینحا هیجانم رو از خوندن ایلیاد  ترجمه ی سعید نفیسی ریختم بیرون اما اودیسه انقده هیچان زده م نکرد. بعید می دونم به دلیل ترجمه بوده باشه و به کلیت خود داستان بر می گرده. ترجمه ی سعید نقیسی فاخر بود و جملات و کلمات به زبان قدیمی فارسی نزدیک تر بودن و این جیزیه که این مترجم باهاش موافق نیست و همه چیز رو ساده ترجمه کرده. شاید باید ایلیاد رو دوباره با این ترجمه بخونم. خوبیش این بود که شخصیت های ایلیاد همه برام آشنا بودن. یونان باستان شگفت انگیزه، نمیشه ولش کرد.




The Odyssey : Homer, Wilson, Emily: Amazon.ca: Books



روزهای شرم

روزهای عحیبیه برای همه  و  من.  روزهای سخت و روزهای شرم. شرم از تاریخ! شرم از شجاعان!

روزهای خوب

این روزها بهترین و تلخ ترین روزهای زندگی اجتماعی منه. از روزهای تاریک شصت تا روزهای سیاه دودوزره بازی های کثیف اصلاح طلب ها که بیست سال گلوم رو خفه کرده بود که چرا مردم نمی فهمیدن و مثل احمق ها می فتن تو صف رای دنبال اراذلی مثل خاتمی و موسوی و روحانی  رسیدیم به پایان . از کشتارها اما می ترسم. واقعیت اینه اگر فردا بمیرم دیگه آرزویی ندارم جون تونستم زوال این سیستم رو ببینم. 

Great Mythologies of the World

Great Mythologies of the World cover art



عالی بود! اما دو تا کتابش بیشتر رو نخوندم: اساطیر اروپا و اساطیر خاومیانه و آسیای غرب


آفریقا ، آسیای شرق و آمریکا موند شاید برای وقتی دیگر

The Intellegent Trap - David Robson

The Intelligence Trap by David Robson - Audiobook - Audible.ca


خوب بود اما خیلی وراجی کرده بود می تونست یک چهارمش کنه.