مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم

از در درآمدی و من از خود به درشدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه تا که خبر می دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

اولین نقاشی تو

دیروز اولین نقاشیش رو کشید، یه آدم با چشم، دماغ، دست ، دستکش، پا، کفش. باورم نمی شد. خودش می گفت و می کشید. ذوق کردم، حیغ زدم... بغلش کردم، فشارش دادم ... 




از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد

گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد

گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ

گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست

از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ

در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است

کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد

Orange is the New Black

این از بهترین سریال هاییه که دیدم، از آهنگ شروعش گرفته، تا بازی های بی نظیرش، تا داستان خیلی مهم و حیاتیش، تا طنزسیاه و تلخش. این همون جاییه که هنر متعهد میشه. 


Image result for orange is the new black