یه چیزی از عبدالحسین برزیده خوندم که خیلی با حال بود. ظاهرا جلسات این مثلا هنرمندان که خیلی هاشون تا کمر دولا شده بودن با رهبری برای این بوده که باعث انبساط خاطرش بشن و بخندوننش یعنی ...
"برزیده دربارهی اینکه آیا قرار بود پیش از کرونا این جلسات تکرار شود و یا اینکه با جمعهای دیگری قرار بود که پیگیری شود، گفت: یک حقیقت دیگری را که باید بگویم و هیچجا گفته نمیشود این بود که اصلا قرار نبود جلسهای گذاشته شود تا عدهای بروند و حرفهایشان را بزنند. یکی از دوستان برگزار کننده که من را میشناخت آمد کنار من نشست و گفت «فلانی! رهبری چون در طول هفته سختی و مشکلات زیادی هست و خبرهای بد هست، خلاصه این یک روز را گذاشتیم که هنرمندان بیایند حرف بزنند و بگوییم و بخندیم» به تعبیر من یک زنگ تفریحی برای ایشان باشد؛ یک جوری مستقیم و غیرمستقیم به من حالی کرد که حرف زیادی نزن و قرار نیست چیزی مطرح کنی. "
این روزا اشکم در مشکمه. هی یاد ایران میفتم گریه م می گیره، یاد پزشکان جنایتکاری مثل این زنیکه ی لجن محرز که جلوی خرید واکسن وایسادن، عکسای شب یلدای مادر ستار رو دیدم زار زدم، حتی رقص مجری ایرانی فاکس رو به خاطر شب یلدا که دیدم گریه م گرفت به خاطر کشوری که این همه بیچاره س. الان هم دارم گریه می کنم!