زائر - رامش

این رو نشنیده بودم، زیبا بود.


گریه ی تلخ ....

امروز یه قسمت فیلمی رو که بچه های معلول رو تو بهزیستی نشون می داد تو ماشین می دیدم (آره تو ماشین!). گریه کردم؛ گریه کردم، گریه کردم به حال خودم، به حال آروزیی که از نوجوانی با خودم بزرگ کرده بودم بی  اینکه بهش رسیده باشم، زار زدم، زار زدم.....