از قرآن تا شاهنامه

تو کلاب هاوس اتاق های شاهنامه خوانی زیاد هست که بعضی هاشون یه چیز جالب رو به من نشون میده. برخوردی که توسط خیلی ها با شاهنامه میشه شبیه برخوردهای سی چهل سال پیش با قرآنه:


- تاکید زیاد روی درست خوانی شاهنامه با تلفظ دقیقا قدیمی مثلا نگید سُخَن بگید سُخُن مثل همون بحث های تجوید قرآن

- تاکید  روی اینکه حتما باید لحن شاهنامه خوانی حماسی باشه و به طریق خاصی خونده بشه مثل همون بحث های ترتیل و صوت قرآن

- اینکه فقط "اساتید" شاهنامه پژوه و کسانی که خیلی شاهنامه خوندن حق دارن شاهنامه رو تفسیر کنن و کس دیگری حق نداره مثل برخوردی که با قرآن میشه

- سعی در تفسیر شاهنامه به نحوی که مسائل غیر مطلوب (مثلا ضد زن) رو طوری تفسیر کنی که گردی به دامنش نشینه که همون بازی ای که با قرآن تو تفسیر میشه.

- سعی در استخراج ایدئولوژی، روش زندگی یا به قول خودشون خرد ورزی یا حتی قانون اساسی از شاهنامه به همون روشی که با قرآن برخورد شده بود


دقت کنی می بینی اتفاق شگرفی نیفتاده همون آدم ها سوژه شون رو عوض کردن از قرآن به شاهنامه