مبانی تفکر انتقادی -۱

تولید دانش بستگی به چگونگی کارکرد تفکر ما دارد. ما واقعیت‌ها را از طریق تجربه‌ی حسی و فرضیات انتزاعی می‌سازیم، و از آنها برای ساختن سیستم ارتیاطی خود (یعنی پارادایم‌ها و ایدئولوژی‌ها) استفاده می‌کنیم که برای درک جهان استفاده می‌شوند. برای درک این پروسه ما نیازمند این هستیم که دریابیم مردم چگونه می اندیشند، چگونه این روند اندیشه می‌تواند توانایی ما را برای «شناخت» محدود کند، و چگونه زبان و فرهنگ بر روش برخورد ما با این مسئله تاثیر می‌گذارند. همه‌ی فرهنگ‌ها و تخصص‌ها از ایدئولوژی‌ها برای راهنمایی رفتار و تفکر به سمت خاصی بهره می‌یرند. اگرچه ایدئولوژی‌ها می‌توانند سودمند باشند، ولی اغلب نامرئی هستند. این نامرئی بودن باعث می شود فرضیات درون ساختاری که پاسخ ما را به مسائل مشخصی محدود می‌کنند مخفی بمانند. نتیجه اینکه که اگر ما بخواهیم انتقادی فکر کنیم باید نسبت به ایدئولوژی‌های خود معرفت پیدا کنیم.

مطالعه‌موردی: اصلاح رفتار و ارتقاء

یکی از ایدئولوژی هایی که عمیقا در جامعه‌ی ما ریشه دو.انده است تئوری لزوم جایزه برای ارتقاء، پیشرفت و تعالی اقراد، یا برای ایجاد انگیزه و علاقه، و یا اصلاح رفتار است. این ایده تا حدی در جامعه ریشه دوانده که تقریبا در تمامی اجزاء جامغه می‌توان آن را مشاهده کرد. لوازمی از قبیل، نمره، حقوق، ارتقاء شغلی، بورسیه‌های تحصیلی، جوایز علمی و ... از جمله جوایزی هستند که جامعه برای فرد در نظر می‌گیرد. از طرفی جوایز منفی (تنبیه) نیز روشی است که جامعه از آن بر اساس این ایدئولوژی بهره می‌برد. این ایدئولوژی چنان نهادینه شده است که سیستم تحصیلی تمامی مبانی خود را بر آن اساس میتنی نموده است. همکنون ایدئولوژی «این کار را انجام بده و این را در عوض بگیر» در همه جای جامعه موجود است. کودکان از همان اتدا از طریق برخورد، جایزه، تشویق، تنبیه) در معرض این ایدولوژی قرار گرفته و با آن رشد می‌کنند.

تکمیل می‌شود (امید نذاشت تمومش کنم گفت شام آبگوشت دارن و من هم باید سریع برم بخورم)

خوب حالا شامم رو خوردم و مثل بچه‌ی آدم برگشتم دانشگاه!  آبگوشت عالی بود با ترشی خونگی+سالاد+سبزی خوردن +نون پیتا. رمز آبگوشت خوشمزه رو هم سپیده برام قاش کرد: برای تندکردن فلفل قرمز و برای طعم و بو فلفل سیاه اضافه کنید. بعدش معلوم شد که جشن تولد امیده و خود امید هم خبر نداشته. خلاصه کیک و شمع و ...

با وجود اینکه ایده‌ی «انجام بده و این را بگیر» به صورت جاری و ساری در جامعه وجود داشت، موضوع وقتی مورد تاکید قرار گرفت که «رفتارگرایی» در سال ۱۹۱۲ توسط جان واتسون ارائه شد و در حالیکه  در دهه‌ی ۱۹۰۰ توسط اسکینر شاخ و برگ داده شده بود. اسکینر معتقد بود که یادگیری/رفتار ما توسط «چیزی» کنترل می‌شود که بعد از هر عمل/رفتار می‌آید. همانطور که بسیاری دیگر از ایدئولوژی ها در جامعه هستند، رفتارگرایی نیز پنهان بود و بدون هیج سوالی از لوزام مورد نیاز برای ارتقاء در نظر گرفته می‌شد. بر همین تصور بود که در سال ۱۹۶۱ یک دانشجوی دکترا، لوییس برایتول-میلر، تصمیم گرفت این موضوع را بررسی کند که چه نوع جایزه‌ای می‌تواند کارآیی را بیشتر کند.پیش از آن با اینکه پذیرفته شده بود که جایزه کار می‌کند ولی هیچکس به فکر اندازه‌گیری این کارآیی نیفتاده بود. برایتول-میلر دو گروه (مجموعا ۷۲ نفر) کودک ۹ ساله را در نظر گرفت و از آنان خواست تفاوت‌های تصاویر خیلی شبیه هم را پیدا کنند.  برای اینکار برای یک گروه دستمزد در نظر گرفت و از دیگر گروه خواست که داوطلبانه اینکار را انجام دهند. ابتدا براتول-میلر فکر کرد که داده‌ها را اشتباه تفسیر می‌کند ولی بعدا دریافت که گروه پرداخت‌شده ضعیف‌تر عمل کرده است. پس از این مطالعه آزمایش‌های متعددی بر روی افراد از هر سنی و همچنین مرد و زن انجام گرفت. این آزمایش ها در رابطه با مسائل مختلفی از قبیل فعالیت فیزیکی، یادگیری، خلاقیت، تشخیص تصویر، طعم‌آزمایی و غیره انحام گرفت. تقریبا بدون هیچ استثنایی نتایج یکی بود: جایزه اثر منفی بر یادگیری دارد. در واقع نتایج برایتول-میلر غیرعادی نبودند بلمه از نوع متداول الگوهای عمومی رفتاری در تمام حوزه‌های جامعه بودند. 

حال به سوال‌های زیر فکر کنید:

- واکنش اولیه‌ی شما به این اطلاعات چیست؟

- چرا این مطالعه‌ی موردی می‌تواند مهم باشد؟

- کدام یک از ابعاد طبیعت بشری می‌تواند این نتایج را توضیح دهد؟

-این موضوع می تواند مبنای چه پیشنهاداتی برای ساختار اجتماعی و آموزش باشد؟

-

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مجتبی جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:06 ق.ظ http://say.blogsky.com/

مطلب جالبی بود. امیدوارم در ادامه مطلب توضیح بدی که جایگزینی که پیشنهاد می کنی چیه. من که مشکلی در این روش انجام بده و جایزه بگیر نمی بینم.
راستی شما همیشه ساعت یک ربع به 3 شام می خورید؟

مجتبی جان! هدف این نوشتار معین کردن راه حلی برای این مسئله یا آن مسئله نیست. هدف استفاده از یک مطالعه‌ی موردی جهت نشان دادن حضور ایدئولوژی و پارادایم در بسیاری از موارد است بدون اینکه مبانی علمی-منطقی آنها تببین شده باشند یا اینکه حتی قابل دیدن باشند. هدف روش تفکر انتقادی رهایی یافتن از این محدودیت‌ها است و این ممکن نیست به جز با شناخت آنها.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد