چنگ در پرده

حال خونین دلان که گوید باز؟ 

وز فلک خون خم که جوید باز؟ 

شرمش از چشم می پرستان باد 

نرگس مست اگر بروید باز 

هرکه چون لاله کاسه‌گردان بود 

زین جفا رخ به خون بشوید باز 

بس که در پرده چنگ گفت سخن 

ببرش موی تا نموید باز 

جز فلاطون خم نشین شراب 

سر جکمت به ما که گوید باز 

نگشاید دلم چو غنچه اگر  

ساغر لاله‌گون نبوید باز 

گرد بیت الحرام خم حافظ 

گر نمیرد به سر بپوید باز

 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد