یه ضعف مفرط تمام بدنم رو گرفته و ذهنم رو البته. امروز برای اولین بار نتونستم اونقدری که می خواستم ورزش کنم. ورزش تو تمام این مدت تنها چیزی بوده که داشتم. شاید هیچوقت اینهمه تمام وجودم رو تو ورزش خلاصه نکرده باشم. این تنها ساعتیه که می تونم خیلی خاطرات از آدمها رو از یادم ببرم. نه، از یادم نمی برم... ولی بهم قدرت تحمل میده. یوگا هم تو امسال یه قسمت از زندگیم بوده. ورزشی که مطمئنم ورزش زندگیم می مونه. شنا و قایق سواری هم همیشه کنارم بودن. شاید روزی نباشه که ورزشی نکنم. بدنم خیلی قویتر از گذشته شده. اما امروز دچار یه حملهی عصبی وحشتناک شدم. گفتم شاید ورزش بتونه آرومترم کنه ولی با همهی فشاری که آوردم کمتر از روزهای دیگه کالری سوزوندم. و حالا تمام تنم درد می کنه و تمام روحم. کسی نیست منو بیمارستان ببره؟