... اسمش سولون بود. با آنکه او را بزرگترین اقتصاددان عصر باستان می دانند، در واقع دربارهی اقتصاد سیاسی چندان نمی دانست، چرا که در ذهن سادهی او منشا مشکلات نه نظام بلکه حرص و بی عدالتی به نظر می آمد. در اشعارش، به رسایی، چنین اظهارنظر کرد. نتیجه جالب بود. با همان نحوهی ساده و مستقیمی که این دولتهای کوچک می توانیتند به کار ببرند، جناحهای مخالف توافق کردند برای فرونشاند نارضایتیهای موجود به مدت لازم اختیارات دیکتاتوری به سولون بدهند.
بسیاری از دولتهای یونان در رویارویی با این وضع کاری نکردند، تا آنکه طبقهی ناراضی با انثلاب و مصادرهی اموال انتقام خود را گرفت، نتیجه آنکه انقلاب و ضد انقلاب تا آخر جزیی از سرنوشتشان شد. سولون کاری به این نداشت. او یکبار و برای همیشه بردگی در قبال بدهی را ملغی کرد، بدهی ها را کاهش داد، زمینهایی را که بر اثر بدهی از دست مالکشان بیرون رفته بود به آنها بزگرداند و کسانی را که در خارج فروش رفته بودند به آتیکا بازگرداند.
یونانیان - ۱۶۴