آن شیخ را دیدم جیران می نگریست در من و آن دگر فروخفته، سر فرو انداخته و آن دگر سجده می کرد پیاپی، آن دگر در خاک می غلتید و آن دگر کفش بر سر می زد.
گفتم:«تماشا آن کس را باشد که پیل را تمام دید! اگرچه هر عضوی از او حیرت آرَد. اما حَظ ندارد که دیدهی کُل.»