خواب دیده بود که
در آبِ سیاه افتاده بود.
مرا میگفت
«دستم بگیر!»
نگرفتم.
هم در آن
رفت و رفت.
گفته بود «اگر بی گفتنِ من خوابِ مرا با من گوید و تعبیر کند، این خواب از آنِ مَقامِ او باشد و اگر نگوید، از آنِ من باشد.»
به زبانم میآمد، امّا نگفتم.