شاه از ماتخانه بگریزد

شاه از ماتخانه بگریزد. چون آن خانه از ماتخانگی‌ بیرون رفت، باز آید. این شاه را مات نبُوَد،‌الّا نسبت با آن غیر مات باشد.

از ماتی‌های آن خانه آن باشد گه او این گفت، تو هیچ نگفتی: چند کلمه گفتن در اظهارِ حق! بر هر یک سخن، صد دلیلِ قاطع می‌توان گفتن. چندان دلم بد می‌شود که وقتِ جواب، خامُشی می‌کنی! همه‌ی خلل از آن شد که چیزی گفتند و جواب نگفتی - خاموش کردی. اخر تو در خانه امانتِ من دیدی. اگر یکی از برون سخنی گوید، نگویی «من آن‌چه می‌بینم به معاینه، اَظهَرُ مِنَ الشَّمس، به

گفتِ تو چون غلط کنم و چون بگردم»؟

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد